مترجم آزاد

تحلیلی_اجتماعی

مترجم آزاد

تحلیلی_اجتماعی

ج ن ا ی ت-ا م ر ی ک ا

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/20327/B/13910413_0520327.jpg

قتلنامه 598+1 ندید بقبولانیم..!!



هاشمی: تا امروز لحظه‌ای رهبر انقلاب را تنها نگذاشته‌ام!




http://up.toca.ir/images/uhpvqhyrxcefghk9pczd.mp4

طنز/ متن بازپرسی از " م.ه " منتشر شد

طنز، محمدرضا شهبازی: به میمنت و مبارکی، انشاالله به دل خوش. ما که بخیل نیستیم... خدا برای همه بسازه! آدم وقتی فکر میکنه یه خانواده دوباره دور هم جمع شدند در پوست خودش نمیگنجه. بالاخره آقازاده سابقا فراری به مام میهن بازگشته‌اند و انشاالله به زودی زود جواب همه شایعه افکنان را خواهند داد. عجالتا متن اولین جلسه بازپرسی از ایشون رو در زیر بخوانید تا بعدا در جریان جلسات بعدی مشت محکم زدن در دهان شایعه افکنان قرار بگیرید. لازم نیست ذکر شود که تا حالا سابقه نداشته است یک رسانه بتواند به این سرعت متن بازپرسی از یک آقازاده (آنهم این آقازاده) را منتشر کند!

(ب  مخفف بازپرس و  م.ه.د.ی  هم توالی چند حرف الفبای فارسی است که در اینجا از سر تصادف به برخی اشخاص اشاره دارد.)

 

 ب: ضمن عرض خسته نباشید و آرزوی اقامتی خوش در کشور باستانی ایران، خودتان را معرفی کنید.

م.ه.د.ی: درست صحبت کن...

ب:لطفا در صورت صلاحدید خودتان را معرفی بفرمایید.

م.ه.د.ی: بنده پسر بابام هستم.

ب: دقیقتر معرفی بفرمایید. ادامه مطلب ...

حقوق بشری که آمریکا به لجن کشید

تبلیغات عالمگیر درباره قتل برنامه ریزی شده ندا، اکنون به سیاست سکوت و گم کردن خبر شهادت علی جواد در میان ده ها خبر کم ارزش تبدیل شده است. اظهار دل‌شکستگی‌ها و بیانیه های شدیدالحن دیروز در حمایت از ندا جایش را به تبلیغات ضدمردمی و تشویق پنهان قاتلان علی جواد داده است. به جای چماق حقوق بشر، غرب و صهیونیسم ...

سونامیی که به یک مکتب سرطانی اصابت خواهد کرد

حدود یک ماه دیگر تشکیل کشور مستقل فلسطین در مجمع عمومی سالانه سازمان ملل به رای گذاشته خواهد شد. موضوعی که به اعتراف سران رژیم صهیونیستی، یک سونتمی است و آنها را دچار سرنوشتی همچون حکومت " آپارتاید " در افریقای جنوبی خواهد کرد. تل آویو با همراهی واشنگتن مبارزه ای گسترده را برای ممانعت از این سونامی به راه انداخته است. تاکنون 100کشور، فلسطین را به عنوان کشوری مستقل به رسمیت شناخته اند و به زودی این موضوع با رای گیری در سازمان ملل متحد، رسمیت خواهد یافت. به اعتراف سیاستمداران صهیونی، تشکیل کشور مستقل فلسطین برای تل آویو در حکم سونامی مرگباری است.

احمدی نژاد ، چگونه احمدی نژاد شد ؟


احمدی نژاد ، چگونه احمدی نژاد شد ؟

یادمان نرفته ، انگار همین دیروز بود که تا پاسی از شب ، خسته و کوفته ، در حالی که دیگر صدایی از گلویمان در نمی آمد در خیابان ها راه افتاده و به حمایت از احمدی نژاد ، فریاد می زدیم : "احمدی ، جونمه ، رییس جمهورمه " ، " جومونگ ایران زمین ، احمدی نازنین " .... و دیگر شعارهای سلیقه ای از این دست . روزهای منتهی به انتخابات دهم ریاست جمهوری را می گویم. اینها همه برای آن بود که قبلا یک بار از سوراخ ماری که جریان به اصطلاح اصلاح طلبی می نامیدند گزیده شده بودیم و دیگر نمی خواستیم آن دوران تلخ و سیاه تکرار شود ، لذا این گونه به میدان آمده بودیم و انصافا ملت از هیچ چیزی هم کم نگذاشت .
راستی یادم رفت ، سرنوشت آن دختر جوان دانشجویی که تنگ غروبی در بلوار کشاورز در بین خواهران و در جمع مردم به نفع احمدی نژاد شعار می داد و ناگهان توسط طرفداران آن رقیب کینه توز ، به صورتش اسید پاشیدند ، چه شد ؟؟ اسید ، پهنای صورت و چشمان او را سوزانده بود! .... و از این مصایب و سختی ها که در آن دوران و پس از آن و در زمان فتنه که کم نبود .
در آن ایام ، مردم با درک موقعیت حساس ، به صحنه آمده و از دل و جان می خواستند که بار دیگر ، امانت خدمتگزاری به اسلام ، انقلاب و کشور را به دست فرزند خویش بسپارند .هم او که در دوره قبل ، ایمان ، ولایتمداری ، انقلابیگری ، دفاع جانانه از آرمان های انقلاب و ساده زیستیش را آزموده بودند . و هم او که بر این باور بوده و هست که این انقلاب مبتنی بر اراده الهی شکل گرفته و خون های مطهر شهیدان ، این شجره طیبه را آبیاری نموده و هر گامی در راستای این مسیر نورانی برداشته شود، خیر و سعادت دنیوی و اخروی را نصیب انسان می سازد .
ملت ، این بار نیز احمدی نژاد را می خواست با همان ویژگی هایش . زیرا که از ابتدای انقلاب ، همواره مردم ایران ، نشان داده اند که به دنبال فرد یا جریانی هستند که در راه اسلام و خط نایب امام زمان خویش باشد . آنها این بار نیز احمدی نژاد را برگزیدند ، چون :
احمدی نژاد را فردی مومن ، پرکار ، مصمم و با اعتماد به نفس و البته مستقل در اقدام و تصمیم گیری ها دانسته و می دانند .
احمدی نژاد هماهنگ با موازین و جهت گیری های نظام اسلامی گام برداشته و انقلابیگری ، ولایتمداری ، مکتبگرایی ، عدالت خواهی و خدمتگزاری را سرلوحه شعارهای خویش قرار داده و همواره بر گفتمان انقلاب اسلامی و آرمان های ملت مسلمان ایران تاکید داشته و دارد .
و از همه مهم تر ، احمدی نژاد همواره مورد تایید و حمایت رهبری بوده که قطعا بدون پشتیبانی های ایشان ، کشور به این حد از پیشرفت و سربلندی نمی رسید و او نیز همواره مستهظر به این حمایت ها بوده و نیل به موفقیت های حاصله را تایید و پشتیبانی های رهبری عزیز دانسته و می داند .
مخلص کلام آن که ، ملت ، احمدی نژاد را بدون شناخت برنگزیده و آسان به اینجا نرسانده اند ، بلکه آنان او را با هزاران خون دل ، امید و آرزو و نذر و دعا بر کرسی خدمت نشانده و تنها و تنها از وی کار برای اسلام ، خدمت به کشور ، پیروی از میراث گرانبهای امام و شهیدان ، تبعیت از مقام عظمای ولایت و حرکت به سوی آرمان های بلند انقلاب را می خواهند ، همان طور که تا کنون چنین بوده و چنین نیز خواهد بود .

قدر دانی از شورای حل اختلاف وسانسور در رسانه های بیگانه

سخنان اخیر احمدی نژاد با بی توجهی بی بی سی، صدای آمریکا، دویچه وله، العربیه، رادیو فردا، رادیو زمانه، جرس، کلمه، خودنویس، بالاترین و ... همراه شد.

http://president.ir/fa/?ArtID=29210
رییس جمهور از تشکیل هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا به دستور مقام معظم رهبری تقدیر و از همکاری همه جانبه دولت با این هیات خبر داد.
دکتر محمود احمدی‌نژاد قبل از ظهر روز (چهارشنبه)در نشست مشترک هیات دولت و مسئولان اجرایی کشور با تاکید بر اهتمام ویژه دولت بر رعایت قوانین و قواعد کشور با قدردانی از ابتکار عمل مقام معظم رهبری در تشکیل هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا ، اظهار داشت: دولت صمیمانه و با همه وجود با این هیات همکاری کرده و هر تصمیمی را که از سوی هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا اتخاذ شود، اجرا خواهد کرد .

ادامه مطلب ...

اگر پیرو مکتب ایرانی هم هستی؛ولایت‌پذیری راازکیان ایرانی یادبگیر

گرچه دستور بن شمیت هرگز خواسته و دستور مختار نبود اما از آنجایی که مختار همه سپاه را مکلف به پیروی از فرامین او کرده بود، کیسان ابو عمره در برابر تصمیم اشتباه بن شمیت تنها از روی ولایتمداری دست اطاعت بر چشم گذاشت و جان و خود و یارانش را هم فدای این اعتقاد گرانبهایش کرد و الگویی شد برای همیشه تاریخ.

ادامه مطلب ...

دلمان برای "احمدی‏ نژاد 3 تیر" تنگ شده است...


جناب آقای رئیس ‏جمهور!


با سلام
این روزها که دلسوزانه تحولات اقتصادی ارزشمندی را در حوزه‏هایی نظیر بانکداری اسلامی، هدفمند کردن یارانه‏ها، اصلاح قانون کار و... دنبال می‏کنید و بالواقع به شعار جهاد اقتصادی الگوی عمل می‏پوشانید، از باب آنچه در حواشی دولت اصول‌گرا می‏گذرد، بغضی گلوگیر رفیق راهمان شده است. از همین باب دست به قلم شدیم تا به عنوان حامیان سوم تیری گفتمان احمدی‏نژاد به او عرض شکایت بریم.

ما نه از آنانیم که از آغاز دولت هر روز بر تلاش‏های شبانه‏روزیش تاختند و نه از آنان که دستاوردهای عظیم و گرانقدرش را ناچیز انگاشتند.
نمی‏توانید ما را این‌گونه متهم کنید. ما نسلی از جنس سوم تیریم. همان حامیانیم که یک روز تخطی رئیس مجمع از خط رهبری را مورد اعتراض قرار دادیم، یک روز مقابل مجلس شورای اسلامی ایستادیم تا نقصشان را گوشزد کنیم و روز دیگر بر روند ناصواب قوه‌قضائیه خرده گرفتیم و البته همه را در دایره انقلاب دیده و می‏دیدیم.

ما عهدی با خدایمان داشتیم که هنوز نیز بر سر آنیم و عهدی با شما که در سوم تیر بستیم تا سرباز رهبری بمانیم
. یادتان هست حتماً آن روزهایی را که گفتید نخواهید گذاشت تیرها متوجه رهبری شود. یادتان هست حتماً آن روزهایی را که تبلیغات سیاه و سفید ستادها دست به دست می‏گشت و آن مادران که طلا برای ستادها می‏فرستادند و ما و شما که دوشادوش هم از ولایت می‏گفتیم و عدالت. ما همان نسلیم که اکنون ۲ گروه می‏خواهند که دیگر نباشیم.


آقای رئیس ‏جمهور!

اگر شما خاطرات آن روزها را در گرماگرم جدال‏های سیاسی و کاری فراموش کرده‏اید، ما اما همه را خوب به خاطر داریم و مدام از خود می‌پرسیم کجاست آن رئیس‏جمهوری که قرار بود سپر رهبری باشد و چرا تاکنون بارها و بارها رهبری سپرش شده است؟ مگر رهبری نفرمود "اتقوا من مواضع التهم؟ " این آقای ولایت‌مدار چرا به دستور ایشان در باب پرهیز از قرار دادن دولت در موضع تهمت گوش نمی‏کند؟ آیا او در قبال همین یک سؤال ساده پاسخ و دفاعی دارد؟ چرا کاری می‏کند که شایعات بدتر قوت بگیرد؟ چرا یازده روز در خانه نشست و بساط جنجال رسانه‏های بیگانه را فراهم کرد تا رهبری با آن ادبیات سخن بگویند؟ چرا این آقای ولایت‌مدار بعد از شنیدن سخنان محزون رهبری که در آن خود را "حقیر " خواندند، دق نکرد؟ این است رسم سپر بودن برای رهبری؟!


کجاست آن حمایت‏های بی‏ دریغ آقا؟

چرا این قدر همه چیز تغییر کرده؟

چرا دولت عرصه میدان‏داری یک جریان خاص و حذف حامیان سوم تیری شده است؟

چرا آقای مصباح را گروهی خاص که منتسب به دولتند، بی‏شرمانه و وقیحانه اقتدارگرا نام می‏نهند؟

این چه رسم انتقاد از شهید مطهری زمان است؟

آیا این ادبیات همان ادبیات فتنه‌گران ۸۸ نیست؟

این بازی به سود چه کسی است و به ضرر چه کسی؟

جدال دولت و حوزه به نفع کیست؟ چرا صف‏بندی‏های این جریان خاص که می‏کوشد رئیس‏جمهور را هر روز تنها و تنهاتر کند با اصلاح‏طلبان جدی نیست؟ چرا صف‏بندی‏ها عوض شده و تاریخ کارگزاران سازندگی و شکل‏گیری اصلاح‏طلبان و قدرت‌طلبانی نو در حال تداعی است؟ ماجرای عزل و نصب‏های حاشیه‏ساز در درون دولت و در وزارت خارجه چیست؟ چرا اصرار بر حاشیه‏سازی است؟ چرا رئیس ‏جمهور قرار است هر روز تنها و تنهاتر شود؟



آقای احمدی‏ نژاد!

به خاطر دارید آن روزی را که نشریه همت و موج اندیشه بسته شد؟ حضرتعالی آن روز تصریح کردید "این قبیل برخوردها را قبول نداریم و معتقدیم این رفتارها نشان‌دهنده روحیه دیکتاتوری است و همگان بدانند که این کشور دیکتاتوربردار نیست و مسائلی که ۳۰ سال قبل بود، تمام شده است. " یادتان هست آن روز که رئیس قوه‌قضائیه هم در انتقاد از شما برآمد، لحن خبرنگار و پاسخ شما را از پیش طراحی شده خواند و ناشی از تحریک محرکان و تشویق مشوشان؟!...

اکنون هفته‏نامه انقلابی ۹ دی به عنوان یکی از پایگاه‏های ارزشمند جریان انقلابی با بهانه‏های واهی توقیف شده است. چرا خبری از آن خروش انقلابی شما نیست؟ چرا سایت‌های فتنه و سایت‏های جریان مردود باید بنویسد اما رسانه‏های انقلاب نه؟! کجاست رئیس‏جمهوری که ساعت‏ها پای انتقادات تند و تیز دانشجویانی که حامیش بودند می‏نشست و یک به یک پاسخ می‏گفت؟
چرا تلاش برخی برای جدا کردن احمدی‏نژاد و حامیانش، تلاش برخی برای بنی‏صدرسازی از احمدی‏نژاد و تلاش برخی برای حذف جریان سوم تیر کارگر افتاده است؟ چرا دیگر رئیس ‏جمهور با حامیانش نشست و برخاست نمی‏کند؟


آقای احمدی‏ نژاد!

۹ دی گواهی است بر تلاش‏هایی که برای ایجاد ۲قطبی‏های جدید و خطرناک در کشور رقم می‏خورد. وقتی جریان سوم تیر از میانه حذف شد و روزنامه و خبرگزاری دولت هم در دستان کسی افتاد که ۲ خط حرف منطقی نمی‏تواند بنویسد، راه برای حذف شما باز شده است. اکنون جریان خواص مردود و جریانی که در حاشیه دولت وجود دارد بر سر حذف جریان سوم تیر متفق‏القولند و چه جالب که پیوندی این چنین در برخورد با هفته‏نامه ۹ دی عیان می‏شود تا زودتر از آنکه باید بفهمیم در کشور چه در حال رخ دادن است.


آقای رئیس ‏جمهور!

دست به قلم شدیم تا از شما بخواهیم به سوم تیر بازگردید. به متن جریان انقلابی و هیئت‏ها برگردید. انتقادهای تند و تیزشان را بشنوید اما برگردید.

دست به قلم شدیم تا بگوییم دلمان برای محمود احمدی‏ نژاد سوم تیر تنگ شده است.

دست به قلم شدیم تا بگوییم دعوت ما را برای نشستن با دانشجویان منتقد خود پذیرا باشید. دست به قلم شدیم تا بگوییم برخی در تلاشند اطراف شما را هرچه می‏توانند خلوت‏تر کنند. دست به قلم شدیم تا بگوییم اگر عملکردتان برای حامیان دلسوزتان قابل توجیه نیست، چه در صورت درستی انتقاد و چه در غیر آن اشکال از شماست. چون از صف سوم تیری‏ها بریدید. چون نشست و برخاست‏هایتان کم‏کم با گروهی اندک و خاص شکل گرفت. چون کانالیزه شدید. چون پایگاه حوزوی خود را کنار گذاشتید و بزرگانی که در حوزه حامی شما بودند را فراموش کردید. چون هیئت‏ ها را کنار گذاشتید و در یک کلام چون عوض شدید.


دست به قلم شدیم تا بگوییم جریان اطراف شما درصدد تشدید ۲ قطبی شما و حامیانتان است. خواستیم هشدار بدهیم. دست به قلم شدیم تا بگوییم بس کنید. حاشیه‏سازی‏ها را کنار بگذارید. به قرار گرفتن دولت در موضع تهمت پایان دهید. دست به قلم شدیم تا بگوییم بر مبنای همان عهد که در سوم تیر بستیم فقط و فقط پای رهبری خواهیم ایستاد و شما را هم با خط‏کش اطاعت از رهبری می‏سنجیم و متناسب با آن مواضع خود را تراز می‏کنیم. دست به قلم شدیم تا بگوییم غصه‏ های رهبری کم نیست. وای بر ما اگر بر این غصه ‏ها با تک‏روی‏ ها و عملکرد جاهلانه‏ مان بیفزاییم و بعد خود را ولایتمدار هم بدانیم.

نامه سرگشاده بسیج دانشجویی چهار دانشگاه کشور خطاب به آقای احمدی‌نژاد 

30خرداد و خون‌هایی‌که خاتمی‌و خوینی‌ها باید پاسخگویش باشند+ عکس

بازخوانی نقش مجمع روحانیون مبارز در روز سیاه تهران؛

روز پنجشنبه ۲۸ خرداد 1388، مجمع روحانیون مبارز اعلام کرد که روز شنبه ۳۰ خرداد، از ساعت ۱۶ راهپیمایی‌ اعتراضی از میدان انقلاب تا میدان آزادی برگزار خواهد کرد. پس از آنکه روز جمعه رهبر انقلاب اسلامی خواستار پایان اردوکشی خیابانی شد، این حزب سیاسی تا ساعت ۱۵ روز شنبه ۳۰ خرداد حاضر نشد تا اعلامیه راهپیمایی را لغو کند و فقط دقایقی مانده به ساعت ۱۶ یک مقام آگاه در مجمع روحانیون مبارز به خبرگزاری‌ها گفت: از آنجا که مجوزی برای راهپیمایی امروز صادر نشده و احتمال درگیری و برخورد از سوی نیروی انتظامی وجود دارد، ‌ لذا مجمع تصمیم گرفت که تجمع امروز را لغو نماید. این مقام آگاه با اشاره به امکان سوءاستفاده برخی عناصر فرصت‌طلب و آشوبگر و احتمال بروز درگیری و آشوب و تبعات ناشی از آن گفت: برگزاری تجمع امروز را به مصلحت کشور نمی‌دانیم. در واقع موسوی خوئینی‌ها با عدم امضای بیانیه لغو تجمع، مسئول اصلی آشوب‌ها و خون‌های روز ۳۰ خرداد بود.

صبح روز شنبه ۳۰ خرداد اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی در نامه‌ای به میرحسین موسوی اظهار داشته بود: پس از اعلام نتایج انتخابات، هواداران جناب‌عالی در یک اقدام غیرقانونی با هجوم به خیابان‌ها و برهم زدن نظم و امنیت عمومی، فضای جامعه را به هم ریختند و در سایه این بی‌نظمی و بی‌قانونی عده‌ای سودجو و اراذل و اوباش به تخریب اموال عمومی، مزاحمت برای مردم، آتش زدن خودرو‌ها و موتوسیکلت‌های مردم، شکستن شیشه بانک‌ها و مغازه‌های هموطنان پرداختند و در این میان خود شما و هوادارانتان دیدید که ناجا منطبق با وظیفه ذاتی و قانونی، با اراذل و اوباش و اغتشاشگران با اقتدار برخورد کرد و با هوادارانتان مدارا و مماشات کرد. این مدارا تاکنون راهبرد پلیس بوده است و خود خوب می‌دانید که از این حیث ناجا مورد شماتت و عتاب برخی سایت‌ها نیز قرار گرفته است.

فرمانده نیروی انتظامی تصریح کرد: اعلام می‌نمایم که در صورت تداوم رویه کنونی ناجا در راستای حفظ نظم و امنیت جامعه و مردم، به صورت قاطع با اقدامات غیرقانونی براساس وظایف ذاتی خود برخورد خواهد کرد و جای هیچ گله‌ای وجود نخواهد داشت.

تصمیم قطعی برای آشوب

اما موسوی، کروبی و اعضای پشت پرده مجمع روحانیون تصمیم قطعی برای آشوب در روز ۳۰ خرداد گرفته بودند. در واقع پس از اظهارات قاطع رهبر انقلاب مبنی بر پایان اردوکشی‌های خیابانی و اغتشاش، سران فتنه تصمیم داشتند به هر نحو ممکن قطعیت سخنان رهبری را بشکنند تا راهی برای ادامه فتنه داشته باشند. از همین رو با هدایت ماهواره‌ها و سایت‌های جریان فتنه، جمعیتی حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر در خیابان‌های مرکزی تهران به صورت پراکنده تجمع کردند و به آشوب و اغتشاش پرداختند. آشوب و اغتشاشی که پربرخورد‌ترین روز در تاریخ جمهوری اسلامی را در پی داشت.

خیابان‌های ستارخان، میدان نواب، میدان جمهوری و خیابان‌های منتهی به خیابان آزادی صحنه درگیری شدیدی میان بسیج و نیروی انتظامی و اغتشاشگران بود. در خیابان ستارخان، یک دستگاه اتوبوس شرکت واحد و چند موتوسیکلت توسط اراذل و اوباش به آتش کشیده شد‏. اما کانون اصلی درگیری‌ها، حمله به مسجد لولاگر در خیابان آذربایجان بود. در درگیرهای اطراف مسجد لولاگر هفت نفر کشته شدند. چندی بعد سردار عراقی، فرمانده وقت فرمانده سپاه تهران بزرگ در این باره گفت: بسیجی‌های داخل مسجد لولاگر بیش از ۲ ساعت در حال کتک خوردن از اغتشاشگران بودند و حتی اغتشاشگران این پایگاه را آتش زدند اما یک تیر از بسیجیان شلیک نشد ولی در دنیا گفتند که بسیجیان مردم را کشتند اما داخل خودشان افرادی بودند که به مردم شلیک کردند و به نام بسیجی، نیروی انتظامی و بچه‌های وزارت اطلاعات تمام می‌کردند. حمله به پایگاه بسیج مقداد نیز از برنامه‌های اغتشاشگران در روز ۳۰ خرداد بود. در این روز بی. بی. سی فارسی گزارش داد که میرحسین موسوی در خیابان جیحون حاضر شده و گفته که من غسل شهادت کرده‌ام که این خبر از سوی سایت قلم تکذیب شد.

از سوی دیگر در حالی که سایت کلمه وابسته به میرحسین موسوی ساعت ۱۲: ۵۱ این روز از انتشار بیانیه مهم وی تا ساعتی دیگر خبر می‌داد، ساعت ۲۰: ۴۲ همین سایت در خبر دیگری نوشت: با توجه به درگیری‌های شدیدی که امروز عصر در تهران رخ داد، مهندس میرحسین موسوی صدور بیانیه خود را به تعویق انداخت. این سایت در حالی که از اغتشاشگران به عنوان مردم یاد می‌کرد، افزود: طبق اعلام قبلی قرار بود تا امروز عصر بیانیه جدید میرحسین موسوی خطاب به ملت ایران منتشر شود اما با توجه به برخوردهای شدید نیروهای نظامی با مردم، مهندس موسوی صدور این بیانیه را به تعویق انداخت. دستگیری فائزه هاشمی در خیابان آزادی هم از اتفاقات روز ۳۰ خرداد بود. چند روز بعد هاشمی رفسنجانی در این باره گفت که فائزه به قصد خوردن ساندویچ به محل آشوب‌ها رفته بود.

اما آنچه 30 خرداد را به یک روز سیاه برای مجمع روحانیون و فتنه‌گران تبدیل کرد، قتل مشکوک «ندا آقاسلطان» بود؛ ماجرایی که برای یک سال خوراک تبلیغاتی رسانه‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران را آماده کرد و سنگین‌ترین حملات تبلیغاتی و رسانه‌ای علیه ایران را فراهم کرد و نهایتا با تهیه چندین مستند مشخص شد که دکتری به نام «آرش حجازی» در پشت پرده این جنایت قرار داشته است.
به هر روی در حالی روز ۳۰ خرداد، آفتاب غروب کرد که ده‌ها نیروی امنیتی زخمی و خیابان‌های مرکزی تهران غرق در آتش و سنگ و کلوخ بود. بعد‌ها اعلام شد در درگیری‌های روز ۳۰ خرداد بیش از ۱۰ نفر کشته شدند.

 

باوجوداتحادهمه حامیان کودتای سبزآیارأی به احمدی‌نژاداشتباه بود؟




9دی - حوادث روزها و ماههای گذشته در خصوص برخی از رفتارهای رییس جمهور برای بسیاری از کسانی که اصلیترین حامیان احمدی نژاد بودهاند غیر قابل پذیرش بود و هنوز هم بسیاری از ما علی رغم تاکیدات چندباره احمدی نژاد مبنی بر حرکت بر مدار و محور رهبر معظم انقلاب، دلمان آرام نگرفته و همچنان از اعتماد بیش از اندازه و غیر منطقی احمدی نژاد نسبت به تیم مشایی دغدغه مند، نگران و عصبانی هستیم.

در این بین اما بسیاری از جریانات همسو با فتنه و بویژه خواص مردود که در انتخابات 88 و بعد از آن تا مدتها به صورت رسمی و غیر رسمی از فتنه گران حمایت کردند، تلاش میکنند تا با داغ کردن موضوع مشایی و فراموشی عمومی مسائل آن ایام موجی از تردید را در دل نیروهای اصیل انقلاب بیفکنند. نیروهایی که دیروز بر اساس تکلیف خود در برابر فتنه ایستادند و در انتخاب بین فتنه گران مورد حمایت استکبار و احمدی نژاد، صحیح ترین گزینه را انتخاب کردند و امروز هم وظیفه خود میدانند برای حفاظت از رایی که دادند در برابر برخی انحرافات بایستند.
اما براستی رای دیروز ما به احمدی نژاد اشتباه بود؟ عکس یک این شماره 9 دی آنقدر گویاست که برای پاسخ به این سئوال نیازی به توضیح نداریم. یکبار دیگر به گذشته باز می‌گردیم، از شهریور سال 87 که طرح وحدت ملی توسط حلقه اجرایی هاشمی رفسنجانی و از زبان یاران او کلید خورد تا همایش وحدت ملی علی لاریجانی در صحن علنی مجلس هشتم که با حضور اعضای نهضت آزادی و خاتمی و فتنه گران مجلس ششم رقم خورد و تا اتحاد همه جریانات مسأله دار وضد ولایت در کنار موسوی، صف بندی دشمن در حمایت از رقیبان احمدی نژاد خیلی روشن بود. حتما گزارش تلویزیون اسرائیل را از یاد نبرده اید که گزارشگر آن با تاکید و البته بر خلاف تمام دوره‌های قبل یادآور می‌شد که در روز 22 خرداد همه باید بر سر صندوق‌های رای حضور یابند و به هر یک از سه کاندیدای دیگر رای دهند الا احمدی نژاد! برای اولین بار در طول 30 سال گذشته، در انتخابات سال 88 بود که رسانه‌های بیگانه با تمام قوا از مردم خواستند تا در حوزه‌های رای گیری حضور پیدا کنند و رای دهند اما فقط به موسوی! برای اولین بار بود که تمام رسانه‌های بیگانه از BBC و VOA و الجزیره و تلویزیون منافقین و شبکه‌های سلطنت طلب تا تلویزیون اسرائیل در حمایت از یک کاندیدای انتخاباتی ما حمایت می‌کردند! برای اولین بار بود که از رییس جمهور آمریکا و فرانسه و آلمان و ایتالیا تا شیخ نشینان منادی اسلام آمریکایی در حاشیه خلیج فارس و ملک عبدالله آل سعود از یک کاندیدای انتخاباتی حمایت می‌کردند! برای اولین بار بود که از سلطنت طلبان و تجزیه طلبان و کمونیستها تا ربع پهلوی و منافقین ملعون از یک کاندیدای انتخاباتی حمایت می‌کردند! کار رسید به حمایت فاحشه‌ها و رقاصه‌های دوره طاغوت تا مجالس مد لباس‌های نیمه عریان در حالی که شال سبز بر سر و گردن این مدل‌های فساد و فحشا پیامی بود برای رای به موسوی!
در فضای سیاسی سال 88 رای به احمدی نژاد و تلاش برای رای آوری او درست ترین کاری بود که پیروان امام خامنه‌ای باید انجام می‌دادند . این ما نیستیم که باید پشیمان باشیم بلکه این خواص مردود هستند که باید همچنان به ما پاسخ دهند که چرا در بحبوحه کودتای سبز در مسیر رهبر و مقتدای خود گام برنداشتند و از شدت بغض نسبت به رقیب سیاسی سال 84 خود، همدست دشمن شدند و امروز هم همچنان در همان بغض و کینه گرفتارند و بر خلاف تدبیر رهبری اصرار بر هُل دادن احمدی نژاد به پرتگاه اعتماد به عناصر ناباب دارند.
شاید کسی به زیبایی آیتالله مصباح نتواند به این واقعیت اشاره کند که : «نه آن روز که برای انتخاب شخصی زحمت کشیدیم تحت تاثیر بودیم و نه امروز تحت تاثیر هوچی گریها و تبلیغات منفی قرار میگیریم بلکه در هر زمان هر چه که احساس کنیم تکلیف است با تمام توان انجام داده ولو با وظیفه و تکلیف سابقمان جور نباشد.»


از وبلاگ پلخمون به شما خوانندگان گزارش میدهم:


چند نفری کامنت گذاشته اند که چرا در برابر فتنه جدید و جریان انحرافی ساکتی؟
سؤال خوبی است. بیست امتیاز.
حالا گوش بدهید جواب را: ما نسبت به ماجراهای سریال جذاب مشایی و دوستان، نه غفلت کرده ایم و نه تغافل. یادداشت های این حقیر از زمان شهرداری احمدی نژاد و معاونت فرهنگی شهرداری اش تا ماجرای معرفی مشایی به عنوان معاون اول، همه موجودند و گویا.
اما برخلاف تصور اولیه خودم، ماجرای مشایی تا اینجایش -تاکید می کنم تا اینجا- برای من و امثال من -یعنی کسانی که کمابیش پیگیر اتفاقات کشورند- یک فتنه نیست. بر عکس خیلی هم روشن است. مشایی بیش از اندازه زیر ذره بین ها و نورافکن هاست. هر کار هم که می کند یا از جنس تعامل و معامله با افراد خاص است یا از جنس موجه جلوه دادن خود برای مردمی که دوستدار دولت عدالتخواهند. دسته اول با تحلیل های من و شما متنبه نمی شوند، شغلشان معامله است. و دسته دوم، هنوز در جریان قضایا نیستند و مخاطب تبلیغات مشایی و دوستانش نشده اند. و البته که باید آمادگی فکری و عملی لازم برای چنان روزی را -که بعید نیست روزهای انتخابات مجلس باشد- داشته باشیم. خلاصه این که عوض داد و فریاد کردن توی گوش همدیگر، که «آی ملت! مشایی مورد دارد» -عجب کشف بزرگی!- بهتر است از خواب خرگوشی بلند شویم و ابزارهای اثرگذاری مستقل بر مردم را احیا کنیم، همان ابزارهایی که در دور اول رقابت احمدی نژاد و دیگران به دست آمد و باز از دست رفت.

فراموش نکنیم احمدی نژاد یک آدم ساده لوح نیست که بخواد گول مشایی را خورده باشد! این دو نفر خودشان می دانند دارند چه می کنند، حالا چه غلطش چه درستش. ما هم به جای داستان سرایی بهتر است مواظب باشیم نقاط ضعف احمدی نژاد و دوستانش بر نقاط قوتشان غلبه نکند. این هم راهی جز نظارت و مطالبه واقع بینانه و آگاهانه ندارد. ادعاهایی مثل ملی گرایی یا حمایت از هنر و امثال آن، پوشش تبلیغی و منازعاتی سطحی اند و نه یک دغدغه جدی با مصادیق واقعی. نه ناسیونالیسم به کشور برگشته و نه افتخارات ملی مان بزرگ داشته شده. کسانی که این موضوعات را جدی می گیرند و در این محورها به نقد مشایی و احمدی نژاد می پردازند در تشخیص محل بحث دچار اشکال شده اند.

و نیز فراموش نکنیم که رییس جمهور توی این مملکت، عنصر شماره یک نیست. عنصر شماره سه بعد از رهبر و مردم است. و قرار نیست خیال کنیم حیات و ممات انقلاب بستگی دارد به داستان مشایی، و آن وقت این قصه را آن قدر اغراق امیز برای خودمان تعریف کنیم که خودمان ترس برمان دارد. جهت یادآوری دوستان ولایتمدار: «عرض من به عناصر داخلى، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانى که در داخل با مسائل تبلیغاتى سر و کار دارند، این است که سعى کنند به این آشفتگى کمک نکنند. این که تحلیل بگذارند، یکى از آن طرف، یکى از این طرف، این علیه آن، آن علیه این، براى هیچ و پوچ، چه لزومى دارد؟... تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذره‌اى منحرف شود. تا مردم عزیزمان اینجور با شور، با شعور، با بصیرت، با عزم راسخ در میدان هستند، لطف الهى شامل است.» (رهبر انقلاب اسلامی/ 3 اردیبهشت 1390/ در دیدار با مردم استان فارس)

حالا نه این که فتنه ای در کار نباشد، نه. فتنه بسیار است و باز هم در راه است. و از اهم لغزشگاه هایش همین هاست: خلط کردن اولویت ها، اغراق کردن در داستان مشایی، غفلت از آمادگی عملی برای مدیریت افکار عمومی به برکت بحث های تکراری و صد من یک غاز در این موضوع و ... . تمام بزرگوارانی هم که مشغول نقد این جریانند تا جایی که مبتنی بر واقعیات و متکی به مستندات روشن و بیّن حرف می زنند، و قضیه را بیش از آن چه رهبری ترسیم کرده بزرگ جلوه نمی دهند، سلّمنا. وگرنه ما خطی را که خود علی مشخص کرده، به خاطر عمّارها گم نمی کنیم. نفی نمی کنم که رهبری هر چیزی را نمی تواند بگوید، اما این که می گوید قضیه را بال و پر ندهید، جزو گفته هایش است نه نگفته هایش.
 
در روزهای دورکاری دکتر احمدی نژاد، نکاتی درباره این ماجرا و آمادگی برای روزهای آینده نوشتم و به بعضی از دوستانم ارسال کردم. آن مقداری که ارزش مطرح کردن در تریبون عمومی پلخمون را دارد این جا می آورم تا جهانیان از نگرانی در آیند و بدانند ما هم درباره جریان انحرافی موضع داریم و در برابرش سکوت نمی کنیم!

1- فضای موجود به اندازه کافی شوک آور و انفعال زا هست؛ باید با رویکردی فعالانه، امیدوارانه و فرصت طلبانه به دل این داستان زد. همزمان که نیروهای انقلابی باید آماده و توجیه باشند، باید متوجه بود که هنوز زمان از دست نرفته است، باید فضا را به نفع انقلاب و ولایت مدیریت کرد. رو شدن زودتر این جریان یک نعمت بود. باید از ماجرا برای کنترل رخدادهای بعدی بالاخص در انتخابات مجلس بهره گیری ایجابی کرد.
2- باید این نکته تبیین شود که احساس آسودگی برای بچه های انقلاب همیشه خطرناک است (مَن نام لم یُنَم عنه). بچه های حزب اللهی باید همیشه مطالبه گری مستمر سیاسی خود را داشته باشند و نیز شبکه مردمی و کشوری خود را حفظ کنند وگرنه نفاق همیشه می تواند از ظرفیت هایی که حتی یک دولت عدالتخواه و خدمتگزار در کشور ایجاد می کند به نفع خود استفاده کند. 
3- باید این نکته یادآوری و بازخوانی شود که رهبر انقلاب احیا کننده گفتمان عدالتخواهی در کشور بوده و احمدی نژاد در کنار بسیاری فعالان سیاسی و فرهنگی دیگر یکی از کسانی بود که به کمک این گفتمان آمد و انصافاً در تحکیم آن نقش مهمی ایفا کرد. اما به هر حال پرچمدار این ماجرا رهبر انقلاب بوده و هست.
4- تقابل ها را علنی نباید کرد و حساسیت شرایط کشور و جهان را نباید فراموش کرد. جدی شدن بیش از حد قضیه، مساوی مهم جلوه دادن امثال مشایی و شادکردن دشمنان از اختلافات است و برایشان سود تبلیغاتی دارد. حتی اگر ریزشی رخ بدهد، ترسیم وضعیت غیرمنتظره و غیرعادی از یک ریزش، نشانه شخصیت زدگی یا ناآشنایی با تجربه های تاریخی است. 
5- دشمن، نفاق قدیم و نفاق سبز نباید از این ماجرا بهره بگیرند. دخالت سبزها در این ماجرا مثل دخالت مجاهدین خلق در فتنه 88 است. همچنین ساکتین و قاعدین فتنه 88 (حتی در قالب مجلس) نباید از این فرصت برای عقده گشایی خود علیه احمدی نژاد استفاده کنند، بویژه این که رسانه ها میل زیادی برای درشت کردن آن ها دارد. باید تبیین کرد اولاً مشکلات احمدی نژاد در گیر و گوری که در ولایتمداری اش دارد، خلاصه می شود و ثانیاً تنها کسانی صلاحیت میدان داری و نقد را در این فضا دارند که در فتنه 88 فعالیت عمارگونه داشته اند. 
6- نقش اصولگرانمایان و راستی ها (از جمله ساکتین و قاعدین فتنه 88) را در وارد شدن فشار به احمدی نژاد نباید فراموش کرد. باید مراقب بود آنان از این آب گل آلود، برای خود ماهی نگیرند و با پز ولایتمدار نشان دادن خود، سر بالانیاورند. هر نقد به احمدی نژاد یا مشایی باید متضمن نقد جدی این جریانات فرصت طلب و همراه با روشن کردن مرزها با آنان نیز باشد. 
7- شایعات و اتکا به نقل قول های غیرقطعی آفت این فضاست. بسیاری از منابع ظاهرا موثق و امین در این موضوع دچار حب و بغض های شخصی یا اغراق های غلط هستند و بر خلاف موضع جذب حداکثری آقا، بر جنبه منفی ماجرا تکیه دارند و حتی مخلصانه دارند احمدی نژاد را هل می دهند! حتی نقل کردن این جمله از رهبری که «بگویید مساله مهمی نیست، آرامش را حفظ کنید» از قول منابع موثق، روش غلطی است که می تواند زمینه ساز نسبت دادن سخنان غلط به رهبری هم باشد. این مضمون را باید از سخنان رهبری در دیدار مردم فارس استنباط کرد، نه از نقل قولهای پنهانی ای که منابعش دقیق و شفاف نیستند. آقا هم بارها گفته است من مواضعم را علنی مطرح می کنم.

تکمله: به خزعبلی که همینک به گوش بنده رسید توجه فرمایید! یکی از همین جماعت ظاهراً ولایتمدار و باطناً جوگیر، با کلی سابقه مجاهدت و انقلابیگری و رزمندگی، برداشته به یک عده گفته: «حالا با قطعی بودن انحراف احمدی نژاد، اگر گفتید آقا چرا دست از حمایت از او نمی کشد؟... چون این ها آقا را طلسم کرده اند»! شما قضاوت بفرمایید، باید به این جماعت متوهم خندید یا نه؟ باید از دست خریّت این جماعت گریید یا نه؟
اوایل ورود امام به مدرسه علوی، یک عده دوان دوان آمده بودند که: علیه امام سحر و جادو شده و باید باطل السحری به امام بدهیم. امام هم لبخندی زده بودند که «این حرف ها چیست؟ من خودم باطل السحرم».