مترجم آزاد

تحلیلی_اجتماعی

مترجم آزاد

تحلیلی_اجتماعی

از وبلاگ پلخمون به شما خوانندگان گزارش میدهم:


چند نفری کامنت گذاشته اند که چرا در برابر فتنه جدید و جریان انحرافی ساکتی؟
سؤال خوبی است. بیست امتیاز.
حالا گوش بدهید جواب را: ما نسبت به ماجراهای سریال جذاب مشایی و دوستان، نه غفلت کرده ایم و نه تغافل. یادداشت های این حقیر از زمان شهرداری احمدی نژاد و معاونت فرهنگی شهرداری اش تا ماجرای معرفی مشایی به عنوان معاون اول، همه موجودند و گویا.
اما برخلاف تصور اولیه خودم، ماجرای مشایی تا اینجایش -تاکید می کنم تا اینجا- برای من و امثال من -یعنی کسانی که کمابیش پیگیر اتفاقات کشورند- یک فتنه نیست. بر عکس خیلی هم روشن است. مشایی بیش از اندازه زیر ذره بین ها و نورافکن هاست. هر کار هم که می کند یا از جنس تعامل و معامله با افراد خاص است یا از جنس موجه جلوه دادن خود برای مردمی که دوستدار دولت عدالتخواهند. دسته اول با تحلیل های من و شما متنبه نمی شوند، شغلشان معامله است. و دسته دوم، هنوز در جریان قضایا نیستند و مخاطب تبلیغات مشایی و دوستانش نشده اند. و البته که باید آمادگی فکری و عملی لازم برای چنان روزی را -که بعید نیست روزهای انتخابات مجلس باشد- داشته باشیم. خلاصه این که عوض داد و فریاد کردن توی گوش همدیگر، که «آی ملت! مشایی مورد دارد» -عجب کشف بزرگی!- بهتر است از خواب خرگوشی بلند شویم و ابزارهای اثرگذاری مستقل بر مردم را احیا کنیم، همان ابزارهایی که در دور اول رقابت احمدی نژاد و دیگران به دست آمد و باز از دست رفت.

فراموش نکنیم احمدی نژاد یک آدم ساده لوح نیست که بخواد گول مشایی را خورده باشد! این دو نفر خودشان می دانند دارند چه می کنند، حالا چه غلطش چه درستش. ما هم به جای داستان سرایی بهتر است مواظب باشیم نقاط ضعف احمدی نژاد و دوستانش بر نقاط قوتشان غلبه نکند. این هم راهی جز نظارت و مطالبه واقع بینانه و آگاهانه ندارد. ادعاهایی مثل ملی گرایی یا حمایت از هنر و امثال آن، پوشش تبلیغی و منازعاتی سطحی اند و نه یک دغدغه جدی با مصادیق واقعی. نه ناسیونالیسم به کشور برگشته و نه افتخارات ملی مان بزرگ داشته شده. کسانی که این موضوعات را جدی می گیرند و در این محورها به نقد مشایی و احمدی نژاد می پردازند در تشخیص محل بحث دچار اشکال شده اند.

و نیز فراموش نکنیم که رییس جمهور توی این مملکت، عنصر شماره یک نیست. عنصر شماره سه بعد از رهبر و مردم است. و قرار نیست خیال کنیم حیات و ممات انقلاب بستگی دارد به داستان مشایی، و آن وقت این قصه را آن قدر اغراق امیز برای خودمان تعریف کنیم که خودمان ترس برمان دارد. جهت یادآوری دوستان ولایتمدار: «عرض من به عناصر داخلى، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانى که در داخل با مسائل تبلیغاتى سر و کار دارند، این است که سعى کنند به این آشفتگى کمک نکنند. این که تحلیل بگذارند، یکى از آن طرف، یکى از این طرف، این علیه آن، آن علیه این، براى هیچ و پوچ، چه لزومى دارد؟... تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذره‌اى منحرف شود. تا مردم عزیزمان اینجور با شور، با شعور، با بصیرت، با عزم راسخ در میدان هستند، لطف الهى شامل است.» (رهبر انقلاب اسلامی/ 3 اردیبهشت 1390/ در دیدار با مردم استان فارس)

حالا نه این که فتنه ای در کار نباشد، نه. فتنه بسیار است و باز هم در راه است. و از اهم لغزشگاه هایش همین هاست: خلط کردن اولویت ها، اغراق کردن در داستان مشایی، غفلت از آمادگی عملی برای مدیریت افکار عمومی به برکت بحث های تکراری و صد من یک غاز در این موضوع و ... . تمام بزرگوارانی هم که مشغول نقد این جریانند تا جایی که مبتنی بر واقعیات و متکی به مستندات روشن و بیّن حرف می زنند، و قضیه را بیش از آن چه رهبری ترسیم کرده بزرگ جلوه نمی دهند، سلّمنا. وگرنه ما خطی را که خود علی مشخص کرده، به خاطر عمّارها گم نمی کنیم. نفی نمی کنم که رهبری هر چیزی را نمی تواند بگوید، اما این که می گوید قضیه را بال و پر ندهید، جزو گفته هایش است نه نگفته هایش.
 
در روزهای دورکاری دکتر احمدی نژاد، نکاتی درباره این ماجرا و آمادگی برای روزهای آینده نوشتم و به بعضی از دوستانم ارسال کردم. آن مقداری که ارزش مطرح کردن در تریبون عمومی پلخمون را دارد این جا می آورم تا جهانیان از نگرانی در آیند و بدانند ما هم درباره جریان انحرافی موضع داریم و در برابرش سکوت نمی کنیم!

1- فضای موجود به اندازه کافی شوک آور و انفعال زا هست؛ باید با رویکردی فعالانه، امیدوارانه و فرصت طلبانه به دل این داستان زد. همزمان که نیروهای انقلابی باید آماده و توجیه باشند، باید متوجه بود که هنوز زمان از دست نرفته است، باید فضا را به نفع انقلاب و ولایت مدیریت کرد. رو شدن زودتر این جریان یک نعمت بود. باید از ماجرا برای کنترل رخدادهای بعدی بالاخص در انتخابات مجلس بهره گیری ایجابی کرد.
2- باید این نکته تبیین شود که احساس آسودگی برای بچه های انقلاب همیشه خطرناک است (مَن نام لم یُنَم عنه). بچه های حزب اللهی باید همیشه مطالبه گری مستمر سیاسی خود را داشته باشند و نیز شبکه مردمی و کشوری خود را حفظ کنند وگرنه نفاق همیشه می تواند از ظرفیت هایی که حتی یک دولت عدالتخواه و خدمتگزار در کشور ایجاد می کند به نفع خود استفاده کند. 
3- باید این نکته یادآوری و بازخوانی شود که رهبر انقلاب احیا کننده گفتمان عدالتخواهی در کشور بوده و احمدی نژاد در کنار بسیاری فعالان سیاسی و فرهنگی دیگر یکی از کسانی بود که به کمک این گفتمان آمد و انصافاً در تحکیم آن نقش مهمی ایفا کرد. اما به هر حال پرچمدار این ماجرا رهبر انقلاب بوده و هست.
4- تقابل ها را علنی نباید کرد و حساسیت شرایط کشور و جهان را نباید فراموش کرد. جدی شدن بیش از حد قضیه، مساوی مهم جلوه دادن امثال مشایی و شادکردن دشمنان از اختلافات است و برایشان سود تبلیغاتی دارد. حتی اگر ریزشی رخ بدهد، ترسیم وضعیت غیرمنتظره و غیرعادی از یک ریزش، نشانه شخصیت زدگی یا ناآشنایی با تجربه های تاریخی است. 
5- دشمن، نفاق قدیم و نفاق سبز نباید از این ماجرا بهره بگیرند. دخالت سبزها در این ماجرا مثل دخالت مجاهدین خلق در فتنه 88 است. همچنین ساکتین و قاعدین فتنه 88 (حتی در قالب مجلس) نباید از این فرصت برای عقده گشایی خود علیه احمدی نژاد استفاده کنند، بویژه این که رسانه ها میل زیادی برای درشت کردن آن ها دارد. باید تبیین کرد اولاً مشکلات احمدی نژاد در گیر و گوری که در ولایتمداری اش دارد، خلاصه می شود و ثانیاً تنها کسانی صلاحیت میدان داری و نقد را در این فضا دارند که در فتنه 88 فعالیت عمارگونه داشته اند. 
6- نقش اصولگرانمایان و راستی ها (از جمله ساکتین و قاعدین فتنه 88) را در وارد شدن فشار به احمدی نژاد نباید فراموش کرد. باید مراقب بود آنان از این آب گل آلود، برای خود ماهی نگیرند و با پز ولایتمدار نشان دادن خود، سر بالانیاورند. هر نقد به احمدی نژاد یا مشایی باید متضمن نقد جدی این جریانات فرصت طلب و همراه با روشن کردن مرزها با آنان نیز باشد. 
7- شایعات و اتکا به نقل قول های غیرقطعی آفت این فضاست. بسیاری از منابع ظاهرا موثق و امین در این موضوع دچار حب و بغض های شخصی یا اغراق های غلط هستند و بر خلاف موضع جذب حداکثری آقا، بر جنبه منفی ماجرا تکیه دارند و حتی مخلصانه دارند احمدی نژاد را هل می دهند! حتی نقل کردن این جمله از رهبری که «بگویید مساله مهمی نیست، آرامش را حفظ کنید» از قول منابع موثق، روش غلطی است که می تواند زمینه ساز نسبت دادن سخنان غلط به رهبری هم باشد. این مضمون را باید از سخنان رهبری در دیدار مردم فارس استنباط کرد، نه از نقل قولهای پنهانی ای که منابعش دقیق و شفاف نیستند. آقا هم بارها گفته است من مواضعم را علنی مطرح می کنم.

تکمله: به خزعبلی که همینک به گوش بنده رسید توجه فرمایید! یکی از همین جماعت ظاهراً ولایتمدار و باطناً جوگیر، با کلی سابقه مجاهدت و انقلابیگری و رزمندگی، برداشته به یک عده گفته: «حالا با قطعی بودن انحراف احمدی نژاد، اگر گفتید آقا چرا دست از حمایت از او نمی کشد؟... چون این ها آقا را طلسم کرده اند»! شما قضاوت بفرمایید، باید به این جماعت متوهم خندید یا نه؟ باید از دست خریّت این جماعت گریید یا نه؟
اوایل ورود امام به مدرسه علوی، یک عده دوان دوان آمده بودند که: علیه امام سحر و جادو شده و باید باطل السحری به امام بدهیم. امام هم لبخندی زده بودند که «این حرف ها چیست؟ من خودم باطل السحرم».

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد