مترجم آزاد

تحلیلی_اجتماعی

مترجم آزاد

تحلیلی_اجتماعی

یک سئوال؛؟!

حسین قدیانی

برهنه سینه می زنیم ……………………………………………………. ارباب مان کفن نداشت


آقای هاشمی، “لالایی خرافه گرایی” را که خودتان گفتید؟!

۱- هاشمی رفسنجانی (۲ ماه پیش): در ماه رمضان امسال معمولاً خواب امام را بعد از هنگام سحر، گاهی در حال سخنرانی، درس یا مانند وقتی که به محضرشان می‌رسیدیم، مشاهده می‌کردم و گاهی هم با علم به اینکه ایشان در حیات نیستند، خواب شان را می‌دیدم که این حالت دوم خیلی برایم تازگی دارد و در این ماه زیاد اتفاق افتاد. امام در یکی از این خواب ها به من گفت: با مردم بمان و در خواب دیگری گفتند: تو را همیشه کمک می کنم.

۲- هاشمی رفسنجانی (۲ روز پیش): لالایی خرافه گرایی، جامعه را در خواب غفلت فرو می برد.

***

جناب آقای هاشمی، با سلام. لقمان حکیم را پرسیدند؛ ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان. سال گذشته نامه ای سرگشاده نوشته شد که راقم بی ادب آن، نامه خود را با “سلام” شروع نکرد. من الان حضور ذهن ندارم، یعنی مصلحت را اینگونه تشخیص می دهم که حضور ذهن نداشته باشم، آن نامه را چه کسی نوشت. هر که بود، بی ادبی کرد و من، ادب از آن بی ادب می آموزم و با “سلام” نامه خود را به شما شروع می کنم. و اما شما زیاد برای ما خواب تعریف کرده اید. اگر اجازه دهید من به جای خواب خبر یک واقعیت، و یک حقیقت را به شما بدهم. بعید می دانم این خبر را شنیده باشید. سال گذشته در روز ۹ دی ملت عاشورایی ایران به خیابان ریختند و حماسه ای صد بار باشکوه تر از ۲۲ بهمن ۵۷ آفریدند. اصلی ترین شعار این حماسه اما هنوز به گوش شما نرسیده است. نرسیده است، و یا حضرتعالی اینگونه تشخیص داده اید مصلحت خود را که این شعار را نشنوید، من نمی دانم. فقط این را می دانم که اصلی ترین شعار حماسه ۹ دی توسط صدا و سیمای جمهوری اسلامی سانسور شد. این یعنی جنگ اداره های جمهوری اسلامی با اراده های انقلاب اسلامی! جنگ جالبی است؛ نه؟ بگذریم. اصلی ترین شعار یوم الله ۹ دی که من الان مخاطب آن شعار را حضور ذهن ندارم و یا تشخیص می دهم مصلحت خود را که حضور ذهن نداشته باشم، این بود: “تاجر ورشکسته، برگرد به باغ پسته”. من نمی دانم و یا نمی خواهم بدانم مردم که میزان رای ایشان و فریاد ایشان است، چه کسی را خطاب کرده بودند. شما شاید بدانید! و اما چند نکته با شما:

اول: زمان امام نه در خواب که در بیداری، یک مهدی هاشمی اعدام شد. زمان خامنه ای هم شک نکنید مهدی هاشمی دیگری دیر یا زود اعدام خواهد شد. شک نکنید. چون خامنه ای، خمینی دیگر است. نه در خواب که در بیداری… و چون شما زیاد خواب می بینید، من می خواهم خبر از رویای صادقه یک فرزند شهید بدهم که تا کنون نگفته بودمش جایی. در ایام فتنه روزی با دل شکسته از دست حضرتعالی خوابیدم. محرم سال گذشته بود. آن شب و در عالم رویا دیدم پدر شهیدم را که می گفت: غصه نخور. اینها به سزای اعمال شان خواهند رسید. به پدرم گفتم: چه کسانی؟ دقیق بگو. با دست جایی را نشان داد. سران فتنه آنجا بودند. از خاندان شما هم چند تایی آنجا بودند. آنجا جایی بود مثل آنچه که ما از جهنم شنیده ایم. آتش بود و آتش. شما خواب دیدید اما من رویای صادقه دیدم و دیدم که پدر شهیدم با همان لباس جبهه بود و می گفت: نگران نباش. ابالفضل هوای خامنه ای را دارد. ما اغلب با سیدالشهدا حشر و نشر داریم. سیدالشهدا زیاد خامنه ای را دعا می کند. ما شاهدیم. چه جواب تان است سخن پدر شهیدم را آقای هاشمی؟ هان؟! 

دوم: و اما چرا فرزند شما باید اعدام شود؟ به چند دلیل. من اما اصلا به دلایل سیاسی و اقتصادی کار ندارم. جرائم اخلاقی مهدی هاشمی برای اعدام این محارب فراری کاملا کافی است. اینکه حالا در فتنه ۸۸ چه کرد و با دانشگاه آزاد، جیبش یکی بود، پیشکش! و اما، اگر شما از من می پرسید جرائم اخلاقی مهدی هاشمی چه مواردی است؟ شما را ارجاع می دهم به پرونده های مفاسد اخلاقی که از فرزند حضرتعالی در وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی موجود است. به مصلحت شماست که چون بعضی خوبان که عدالت را با دست خودشان در مورد فرزندشان جاری کردند، مهدی هاشمی را با دست خودتان اعدام کنید. شما این کار را نکنید، شک نکنید دستگاه قضایی این کار را خواهد کرد و دستگاه قضایی حتم داشته باشد، اگر در این مورد قصور کند، ما انقلابی عمل خواهیم کرد.

سوم: من نمی خواهم شما را متهم به چیزی کنم اما به خمینی عده ای جام زهر دادند. این عده، هر که می خواهند باشند، در عالم خواب هم نمی توانند به خامنه ای جام زهر بدهند. غلطی بخواهند بکنند، زهر را ما نه در خواب که در بیداری به کام شان می ریزیم.

چهارم: و اما از خاندان شما این تنها مهدی هاشمی نیست که باید اعدام شود. آن دیگر فرزندتان؛ فائزه هم مفسد فی الارض است و باید اعدام شود. محارب در فقه تعریفی دارد، که از جمله مصادیقش این ۲ فرزند جنابعالی است. تا حدی شما فقه خوانده اید و می دانید چه می گویم. و اما تر، خانم عفت مرعشی هم باید محاکمه شود و حکمش عادلانه بخواهیم قضاوت کنیم، همان حکم مهدی و فائزه است. شما در این شک دارید؟ آیا قاتلین شهید حسین غلام کبیری ها جز به دستور خانم عفت مرعشی به خیابان ها ریختند؟! ما یک “آمر” داریم و یک “قاتل”. جرم آمر به قتل، از قاتل بسی سنگین تر است.

پنجم: بهتر است شما به جای خواب دیدن از یک سو، و از سوی دیگر بیم دادن جامعه از لالایی خرافه گرایی، واقعیت را ببینید. واقعیت این است که اگر بعثی ها توانستند در ۸ سال دفاع مقدس، گزندی به انقلاب اسلامی برسانند، بعضی ها هم می توانند خواب این گزند را ببینند.

***

ما را با شما کاش می شد جز این لحن سخن گفت اما شما خود این را از ما خواسته اید. ما تا الان هم به احترام “آقا”، حرمت شما را نگه داشته بودیم. از این پس خرافه خواب هایی که ببینید، همین گونه و با همین لحن تعبیر می شود. من یک بار هم گفتم: سران فتنه باید بروند و دست خامنه ای را بوس کنند. احترام امر این نائب امام زمان نبود، الان سران فتنه ۷ کفن پوسانده بودند. آری، با شما با همین لحن باید سخن گفت و الا دفعه بعد گامی به جلو برمی دارید و ادعا می کنید که: “ولایت پذیری ما خرافه گرایی است”. مگر نه؟!… این را هم پیش پیش به شما بگویم بد نیست؛ ولایت فقیه پذیری ما خرافه گرایی نیست. واقعیتی عاشورایی است. آخر خامنه ای بگوید ما را که فرضا؛ “بوس کنید دست سران فتنه را”، همین کار را با افتخار انجام خواهیم داد. فعلا اما مولای ما سران فتنه را میکروب سیاسی خوانده اند. عدالت در بهداشت، یعنی کشتن میکروب. مگر نه؟!  

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: محمدرضا نوری/ وبلاگ دست نوشته های یک خبرنگار

با تشکر از این دوست عزیز به خاطر تقدیم این عکس زیبا به قطعه ۲۶

حضرت گره گشا ………………………………………………………………… دختر شاه کربلا

***

اعتراف کنیم به نارسایی رسانه های مان، چه در فضای مکتوب و چه در فضای سایبر

همه ما یک پا “ضرغامی” هستیم: رسانه داریم اما نارسا

آنچه دیروز در دانشگاه تهران و سایر دانشگاه های ام القرا و نیز در دانشگاه های شهرهای دیگر اتفاق افتاد، چه بازتابی در رسانه های نوشتاری، مطبوعاتی، سایبری، سایت ها، خبرگزاری ها و حتی وبلاگ من و شما داشت؟ اینجا مخاطبم خودی ها هستند. دمی درنگ کنید که جنبش سبز چنین جمعیتی و اینچنین شکوهی می آفرید. چه می کردند رسانه های شان؟ امروز جلوی دکه های روزنامه فروشی اصلا ماتم نبرد! فکر می کردم بازتاب حماسه ای که دانشجویان در ۱۶ آذر عاشورایی آفریدند چه باشد! بهترین روزنامه ای که انعکاس داده بود این حضور را “کیهان” بود، که کمتر از یک هفتم صفحه نخست خود را خرج حماسه جنبش دانشجویی کرده بود! الباقی هم به خبری چند خطی اکتفا کردند و یا اصلا بهتر دیدند که این حضور را به روی مبارک نیاورند. روزنامه های دوم خردادی را نمی گویم ها! خودی ها را می گویم. سایت های خبری هم جز “رجانیوز” و یکی دو تای دیگر آنطور که باید و شاید پوشش ندادند حماسه ۱۶ آذر عاشورایی را. این از این و اما من و تو هم که خیر سرمان وبلاگ زده ایم برای همچین مواقعی که جبران کم کاری دیگر دوستان کنیم، یکی را می خواهیم که خودمان را هل بدهد! جز معدودی دوستان وبلاگ نویس، دیگران جملگی خواب بودند. ما همه یک پا “ضرغامی” هستیم! “ظفر” با ماست اما ”خبر” آن را بلد نیستیم در بوق کنیم. رسانه داریم اما نارسا. باز هم می گویم. دمی درنگ کنید که اگر جماعت مقابل همچین جمعیتی راه می انداخت، چه می کرد در رسانه هایش؟ و آن حضور فرضی تیتر یک چند روزنامه دوم خردادی می شد؟ و سایت های شان تا چند هفته خوراک به مخاطب و گرا به دشمن می دادند؟… و یکی هم به همین دلیل است که “آقا” می گوید؛ “این عمار”؟ اینجا سخنی دارم با دوستانی که وبلاگی دارند و با خودم. کاش دیشب هیئت نمی رفتیم و وبلاگ مان را با حاشیه و متن حماسه ۱۶ آذر عاشورایی در تمامی دانشگاه های ایران، به روز می کردیم. باورم هست ابی عبدالله در آن صورت بیشتر از ما راضی بود. گرچه هیئت خود مهمترین سنگر است، اما سنگر اصل کاری را اگر رها کنیم، و اگر کاری کنیم در خط مقدم گوگل، “علی” تنها بماند، حالا هی برای حسین، سینه بزن! دیشب، هیئت تو، سنگر تو، همین وبلاگت بود. سنگر را چرا خالی کردی و چرا ۱۶ آذر عاشورایی را در رسانه ای که داری، منعکس نکردی؟ اصلا برای چه و برای چه زمانی و چه کاری، وبلاگ زده ای؟ هان؟! من با خودم هم هستم ها!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد