مترجم آزاد

تحلیلی_اجتماعی

مترجم آزاد

تحلیلی_اجتماعی

این معز الا ولیاء ومذل الاعداء

دست مدعیان دموکراسی و حقوق بشر باز هم به خون دانشمندان آغشته شد...

 

حدود ساعت 7:40 دقیقه صبح دوشنبه در 2 نقطه از تهران انفجارهایی مشابه رخ داد که طی آن  آقایان دکتر فریدون عباسی دوانی استادیار پایه 20 استاد نمونه کشوری در سال 86 و دکتر مجید شهریاری، عضو هیات علمی دانشکده مهندسی هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی و عضو شورای ملی سزامی مورد سوء قصد قرار گرفتند.

در یک عملیات تروریستی در میدان دانشجو خودرو دکتر عباسی دوانی از اساتید علوم پایه و مهندسی هسته ای دانشگاه شهید بهشتی مورد حمله تروریستی قرار گرفت. در پی این حادثه خبرگزاری های رسمی از سلامت وی در این حادثه خبر دادند، در انفجار دوم نیز که در بلوار ارتش روبروی داروخانه لشکرک روی داد، طی آن دکتر مجید شهریاری، استاد دانشگاههای شهید بهشتی و دانشگاه عالی دفاع ملی بر اثر منفجر شدن خودرو اش به شهادت رسید و همسر وی نیز مجروح شد که وضعیت وی وخیم گزارش شده است.

بر پایه گزارش های اولیه منتشره، مکانیزم اقدام تروریست‌ها به این شکل بوده است که موتور‌سواران تروریست نزدیک خودروی حامل اساتید شده و با چسباندن یک بمب به ماشین از آن فاصله گرفته و سپس خودرو را منفجر می کردند.

به راستی؛ چه کسانی پشت این جنایات  مکرر و وحشیانه قرار دارند؟

 

             جنبش سبز اموی، امریکا و یا انگلیس؟؟؟

 

جریان منحوس منافقین که یک سازمان تروریستی آشکار می باشد، در ایام انتخابات خرداد 88 رسما از جنبش سبز طرفداری نموده بود لیکن اغلب بر این باور بودند که این حمایت تبلیغاتی نمی تواند به معنای واحد بودن نظریات جنبش سبز با منافقین باشد. البته گذشت زمان پرده های جدیدی را کنار زد و حضور عوامل و عناصر منافقین در کنار عناصر جنبش سبز در اغتشاشات برای بسیاری باور نکردنی بود اما متاسفانه این تعامل به تجمعات خیابانی هم ختم نشد بلکه اسناد بسیاری مبنی بر تدوام این تعامل بدست آمد.

اگر چه تعدادی از شخصیت های مهم جنبش سبز مانند "مهدی خزعلی" که از سران گروهک ضاله حجتیه می باشد همواره از منافقین در خواست اتحاد تشکیلاتی و اجرایی کرده بودند اما پناهندگی بسیاری از عوامل موثر جنبش سبز به کشورهای غربی و تصمیم اخیر منافقین مبنی بر شدت بخشیدن به فعالیت هایشان بود که  رابطه تنگاتنگ منافقین و برخی از عناصر خود فروخته جنبش سبز را وارد مرحله ی جدیدی نمود.

اخیرا نیز داخل ایران شبکه های ضد انقلابی کشف شدند که حاصل ادغام منافقین و جنبش سبز می باشند و همچنین در کشورهای غربی مشاهده شده است که عناصر وطن فروش جنبش سبز در حال سازماندهی گروههایی از ایرانیان هستند و برای سرپوش گذاشتن بر مدیریت پنهان "سرویس های جاسوسی غرب" از ایرانیان مقیم این کشورها درخواست "کمک های مالی" می کنند؛ و این شیوه یک شگرد سوخته است که  قبل از فتنه سال 88  توسط خود منافقین انجام میشد.

به هر حال اگر تا چندی پیش گمان می رفت که گروهک منحوس منافقین و جنبش سبز اموی هدف مشترکی دارند، اما امروز این گمان برای همه یک یقین است.

و هیچ بعید نیست جنبشهایی که نوکران غرب هستند مجریان این جنایات ننگین باشند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حال باید بگویند چه کسی دشمن واقعی اندیشه و حقوق  بشریت  است؟

به چند نمونه از حمایت های مالی غرب اشاره می کنیم:

1.تخصیص بودجه سه ملیون دلاری دولت امریکا برای حمایت از آنچه دموکراسی در ایران میخواند (سال 2005)

2. 14فوریه 2006 بودجه "75 ملیون دلاری" برای ارتقاء آنچه دولت امریکا حقوق بشر و دموکراسی در داخل ایران می نامید.

3. در سال 2007 حدود 66 ملیون دلار برای جنگ رسانه ای با جمهوری اسلامی ایران به  رسانه های دیداری، شنیداری و مجازی  فارسی زبان  اختصاص داده شد.

4. در سال 2008 نیز "75 ملیون دلار" برای آنچه حمایت و پیشبرد دموکراسی در ایران نامیده شد، بودجه اختتصاص یافت.

همچنین در ژوئن 2008 "سیمور هرش" روزنامه نگار مشهور امریکایی با انتشار مقاله ای به نام "آماده کردن میدان نبرد" در هفته نامه نیو یورکر از اختصاص بودجه محرمانه "چهار صد ملیون دلاری" برای بی ثبات کردن حکومت ایران خبر داد.

5. در سال 2010 پنتاگون رسما برای جنگ نرم با جمهوری اسلامی ایران و بر اندازی آن بودجه "55 ملیون دلاری" اختصاص داد و یقینا بودجه محرمانه سالهای 2009 و 2010 بسیار بیشتر از  آماری  بوده است که دولت امریکا بطور رسمی ادعا می کند.

همچنین با تحریم قطعات هواپیما از اول انقلاب گواهی چه می باشد؟، آیا با این حرکت نشان می دهند که بر جان مردم ایران اهمیت قایلند؟!

ناگفته نماند که دست پنهان خود امریکا در این جنایات لمس میشود!

اواخر ماه می میلادی 2010 (اوایل خرداد ماه سال جاری)، نیویورک تایمز گزارش محرمانه‌ای را منتشر کرد که نشان می‌دهد در ترورهای سیاه دیروز (دوشنبه) تهران، امریکا نیز متهم است.

سندی که قبلا "نیو یورک تایمز" منتشر کرد، تصریح می‌داشت که بر اساس متن دست نویسی که به صورت مستقیم توسط "دیوید پترائوس"، فرمانده نیرو های نظامی آمریکا در خاورمیانه نوشته شده، گروهی از نیرو های ویژه، ماموریت دارند که به درون ایران نفوذ کرده و با همکاری با گروه های مخالف حکومت ایران، اهداف مورد نظر را شناسایی کنند.

ژنرال "پترائوس" در سال 2007 نیز برای اطمینان از موفقیت نیروهای نظامی آمریکا در عراق، از این نیروهای ویژه واحد های "رنجرر" و نیرو های "دلتا" برای عملیات شناسایی استفاده کرده بود.

این سند را، "پترائوس" در ماه سپتامبر 2009 یعنی شهریور سال گذشته نوشته بود که نیویورک تایمز آن را حدود 9 ماه بعد فاش کرد.

پترائوس در این سند تأکید کرده بود که عملیات‌های مخفی و نظامی امریکا در ایران باید تقویت شوند و برای این کار هم واحدهای ویژه نظامی ارتش امریکا باید عمل کنند.

در گزارش نیویورک  تایمز آمده بود: منبعی از درون دولت آمریکا می گوید که به تیمی از نیروهای ویژه آمریکایی دستور داده شده تا با هدایت عملیاتی جاسوسی راه را برای حمله نظامی آمریکا به تاسیسات و پایگاه های نظامی ایران، هموار کنند. در این زمینه، یکی از مقامات دولتی در آمریکا افزوده است که این اقدام نشان دهنده توسعه عملیات نظامی در خاورمیانه است.

نیویورک تایمز همچنین افزوده بود که "نیروهای ویژه آمریکا در همکاری با نیروهای نظامی یمن، شش تن از اعضای القاعده را در شبه جزیره عربستان کشتند."

 

 

"تایمز آنلاین" نیز همان زمان در گفتگو با سخنگوی کاخ سفید، به نقل از وی نوشت که فرماندهان نظامی، خود می توانند در صورت تشخیص، عملیات اطلاعاتی را رهبری کنند. پترائوس از فرماندهان عالی رتبه پنتاگون است که ماموریت دارد طرحی را برای نابودی تاسیسات هسته ای ایران آماده کند. با این وجود "آنتونی کندرسمن" از مرکز مطالعات امنیتی ـ بین المللی معتقد است که چنین عملیات هایی با ملاحظات زیادی همراه هستند چرا که قهرا با تهدیدات جدی همراه هستند.

 

 

همچنین نباید تهدیدات گستاخانه مقامات امنیتی انگلیس در مورد برنامه هسته ای ایران و جریان به شهادت رسیدن و مجروح شدن استاد هسته ای ایران را نادیده پنداشت.

 کمتر از یک ماه از اولین سخنرانی علنی رئیس سازمان جاسوسی انگلیس در 100 سال اخیر که در آن از لزوم روی آوردن به فعالیت‌های جاسوسی و اطلاعاتی برای مقابله با ایران سخن گفته بود، دو دانشمند موثر هسته‌ای کشورمان مورد حمله تروریستی قرار گرفته و یکی از این دانشمندان به شهادت رسید.

"جان ساورز" رئیس سرویس امنیت خارجی انگلیس موسوم به "MI6" ماه گذشته در نشستی مطبوعاتی که در تاریخ صدسال اخیر سرویس جاسوسی انگلیس بی‌سابقه بود، با اشاره به برنامه هسته‌ای ایران، دیپلماسی را برای توقف این برنامه ناکافی دانسته بود و از لزوم روی آوردن به فعالیت‌های جاسوسی و اطلاعاتی برای مقابله با ایران تاکید کرده بود.

این سخنان که بلافاصله در رسانه های دنیا بازتاب پیدا کرد، از سوی برخی تحلیلگران به عنوان یک عملیات روانی و رسانه‌ای تحلیل شد، اما سکوت رسانه دولتی انگلیس بی بی سی در بازتاب این سخنان شائبه واقعی بودن یک طراحی پیچیده از سوی دستگاه جاسوسی انگلیس علیه ملت ایران را تقویت کرد که ساورز آنرا فاش کرده است.

با این حال شواهد حاکی از آن است که فرضیه برنامه ریزی انگلیس برای خرابکاری جاسوسی در ایران، بسیار جدی است، فرضیه‌ای که با ترور دو دانشمند کلیدی هسته‌ای ایران در صبح دیروز به یقین مبدل شده است.

دانشمندان هسته‌ای که دیروز مورد هجوم قرار گرفته‌اند، نه تنها در دو قطعنامه 1739 و 1747 سازمان ملل مورد تحریم قرار گرفته بودند، بلکه در برنامه هسته‌ای مهمی که منجر به طراحی قلب رآکتورهای نسل جدید جهان با استفاده از فناوری ایزوتوپ می‌شده نیز مشارکت داشته و از اصلی‌ترین چهره‌های این پروژه بوده‌اند. پروژه‌ای که ایران را تا مرز دانش هسته‌ای در دنیا می‌رسانده است.

ساورز در سخنان خود مدعی شده بود: لازم است که تلاش‌های بین‌المللی در دستیابی ایران به ؟تسلیحات؟ هسته‌ای تأخیر به وجود آورد، که زمان بیشتری برای یافتن یک راه حل سیاسی به وجود می‌آید.

به نظر می‌رسد طراحی غرب و خصوصا انگلیس برای تقابل با جمهوری اسلامی و روند در حال پیشرفت آن از حالت کارشکنی‌های مخفیانه به حد دشمنی‌ علنی و تخاصم دولتی رسیده است چنانکه در کنار طراحی اقدامات تروریستی دیروز، چندی پیش نیز یکی از دولتمردان انگلیس، هدف این کشور از تحریم‌ها علیه ایران را نه برنامه هسته‌ای بلکه اقتصاد ایران دانسته بود.

سه هفته پیش نیز وزارت اطلاعات اعلام کرد یک گروه تروریستی 4 نفره وابسته به انگلیس را در غرب کشور دستگیر کرده  است.

اما قابل توجه ترین اقدام را می‏توان درخواست اخیر اتحادیه اروپا از امریکا برای خارج کردن منافقین از لیست گروه‌های تروریست دانست.
همچنین، یکی از اصلی‌ترین هدایت‌کنندگان فتنه 88 و آشوب‌ها در خیابان‌های تهران، سفارت انگلیس و شبکه تلویزیونی فارسی زبان این کشور بود.

 جدای از آنکه عوامل اصلی این جنایات چه کسانی هستند، باید توجه داشت که دشمنان قسم خورده ایرانیان هرگز نتوانسته اند چهره ی وحشتناک و منحوس خود را در پشت تعابیر زیبا و همه پسندی چون دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، برابری، حقوق شهروندی و... پنهان نمایند و امروز همه ی ایران و خصوصا نخبگان نیک می دانند که ایادی "استعمار نو" هرگز خواهان دسترسی ایرانیان به منافع ملی شان نیستند و حتی چشم دیدن توفیقات علمی را ندارند و دست به سلاح برده و مردم را یکی یکی در جنگ سخت یا نرم شهید می کنند، لیکن غافل از آنند که مجاهدان ره حق هرگز عقب نشینی نخواهند نمود وبه فضل الهی تا پیروزی های نهایی پیش خواهند رفت......                                                                                                                                                                                                                               

 

 

 

 

 

کانو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد