مترجم آزاد

تحلیلی_اجتماعی

مترجم آزاد

تحلیلی_اجتماعی

من یک موی تیفوسی های تراختور را به تمام دنیای فرقه سبز نمی دهم

امشب جنگ را در خط مقدم اینترنت یک تنه بردم

( نوشته حسین قدیانی)


نیم ساعتی از ساعت سه گذشته و در این دل شب، سبزها هر آنچه فحش و ناسزاست دارند بار پدر شهیدم می کنند. ۶۸ نفر آن لاین در “قطعه ۲۶″ به دستور دشمنان آن سوی آب، به پدرم، به پدر شهیدم، به مادرم به همه دار و ندارم، هر آنچه بر زبان شان جاری است دارند نثار می کنند. ظاهرا دو سه تا سایت ضد انقلابی و هتاک به سبزها آمار وبلاگ مرا داده اند تا بیایند و بد دهنی کنند و برگردند. شب عجیبی است. یک تنه از پس همه شان برآمده ام و حالا وضویی ساخته ام و نشسته ام به “دل نوشت”. فرقه سبز حالا همه شان خواب شان برده. سوسول ها به سوراخ موش برگشته اند. بچه ننه ها هیچ کدام جگر این را نداشتند که با نشانی، کامنت بگذارند، از بس که بزدل اند. زمان خواب بچه ننه ها، تازه اول سر شب ماست. دشمن من اسراییل است، نه بچه های گروهبان قندلی. بروید با پدر و مادرتان؛ آمریکا و اسراییل بیایید. من اما تا آخر عمرم به شما فحش بدهم حق دارم ولی رهبر من “سید علی” است و من عارم می آید در کشوری که سایه نایب امام زمان بالای سر آن است، زبان به ناسزا باز کنم.”خ” و “م” و”ی” و”ن” و”ی” در “خمینی” و “خامنه ای” مشترک است. یعنی من هر وقت می نویسم “خامنه ای” در دل خود “خمینی” هم دارد. اما “خامنه ای” یک “الف” و یک “ها” از خمینی بیشتر دارد که روی هم می شود؛ “آه”. این “آه”، ولله نشان می دهد که خامنه ای از خمینی مظلوم تر است. البته ما اجازه نمی دهیم “آه” نایب روح الله به سینه چاه گره بخورد. دوره جام زهر گذشت. “وحید جلیلی” بزرگواری کرده و گفته؛ “من تراز ادبیات انقلاب اسلامی را بالا برده ام”. آقا وحید! شما استاد مایی، امشب اما سبزها تراز بی ادبی فرقه سبز را از آنچه قبلا بود، بالاتر بردند. من می دانم ماموریت این هتاکان به خون پدرم و به ناموسم چیست. من اما می خواهم به همه این دشنام دهندگان و با صدایی رسا بگویم که در نقشه تان شکست خورده اید. اگر هدف تان به سکوت کشاندن من است، چونان پدر شهیدم اعلام می دارم؛ “حزب الله می جنگد، می میرد، سازش نمی پذیرد”. اگر هدف تان این است که من با دیدن این همه فحش رکیک، خسته شوم و دفاع از ولایت فقیه را به خواص بی بصیرت، به ناطقان ساکت، وا نهم، بلند فریاد می زنم؛ ” من اهل گوگل نیستم، خامنه ای. دات. آی. آر تنها بماند”. من حتی در فضای مجازی هم راضی به تنها گذاشتن علی نیستم. اتفاقا مرادم از علی در اینجا، فقط “سید علی” است. پس امشب نقشه دشمن، نقش بر آب شد و هنوز ناسزاها پایان نیافته، من دارم به سید علی می نازم. من امشب کفن پوشیده ام در خط مقدم اینترنت و دارم پاسداری می کنم از علی در فضای مجازی. دیدید ناسزاهای تان کارگر نیفتاد؟ دیدید من خسته نشدم؟ دیدید علی در فضای سایبر تنها نیست؟ حالا باز هم به پدر و مادر من فحش بدهید. پدر و مادرم فدای راه نائب امام زمان. من امشب آبرویم نزد خدا بیشتر شد. پدر من رفت شهید شد و سبزها با این فحاشی ها سهم یتیمی مرا به خوبی دادند. من با خدا معامله کرده ام نه با شما اما عیبی ندارد؛ شما سهم مرا با ناسزا بدهید. با الفاظ رکیک. کور خوانده اید. امشب عشق من به سید علی دو صد چندان شد. باخته اید جنگ را. کاری از فحش های تان برنیامد. من حالا وبلاگم دوی بعد از نصف شب بیشتر از سایت سران فتنه بازدید کننده دارد. اینجا را هم باختید! چند شب دیگر ناسزا بگویید، من جهانی خواهم شد. امشب بازدیدکنندگان وبلاگ تازه تاسیس من به برکت بد دهنی شما از آرای شیخ از همه جا بی خبر بیشتر شده است. دیدید جنگ را باختید. ملت باز هم به شیخ خندید. من باز هم مردم ایران عزیز را خواهم خنداند به بلاهت مهندس و شیخ. قلم من به این راحتی ها قفل نمی شود. من لایق این ناسزاها که شما بار خانواده ام کردید، نیستم. جلوی همه فحش های رکیک تان یک آینه گذاشته ام به این بزرگی. دیدید باختید. حالا باز فحش بدهید. حالا باز به یک فرزند شهید و خود شهید ناسزا های بد و بی راه بگویید. حالا باز به پدر شهید من فحش بدهید. آب از آب تکان نمی خورد، چون فحش بچه صلوات است. چون به حرف گربه سیاه باران نمی آید. آی، آقای ناطق نوری! آقای قالیباف! آقای جام زهر! آقای پرسه در مه! آقای شیخ دیپلمات! آقای گل اندیش! دفاع از ولایت فقیه را از من یاد بگیرید. امشب به اندازه تمام عمر شما به من فحش دادند ولی فدای یک تار موی آبدارچی بیت رهبری. ناموس من شهرداری تهران بزرگ نیست. بزرگ تر از این حرف هاست. مجلس نیست. مجمع تشخیص نیست. ناموس من جمهوری اسلامی است. شرف من ولایت فقیه است. شما به خاطر انتقاد من از خودتان، در سایت های تان مرا به باد حمله گرفتید. اما مبادا سبزها را به خاطر فحاشی علیه یک شهید، ملامت کنید؛ از رای تان در انتخابات دوره بعد کم می شود! سبزها به من به خاطر دفاع از ولایت فقیه فحش می دهند، به شما چرا فحاشی نمی کنند؟ چون شما تنگه احد را به تونل توحید، فروخته اید. من تازه دارم می فهمم راز “حدید” را. راز این انگشتر جدید را. راز این “باس شدید” را. راز این فحش های مدید را. این روزها نگین انگشتر مولای ما نام سوره ای “مدنی” است:

“آن روز مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آورده اند می گویند؛ ما را مهلت دهید تا از نورتان اندکی برگیریم. گفته می شود؛ باز پس برگردید و نوری درخواست کنید. آنگاه میان آنها دیواری زده می شود که آنرا دروازه ای است؛ باطنش رحمت است و ظاهرش روی به عذاب دارد. دو رویان، آنان را ندا در می دهند؛ آیا ما با شما نبودیم؟ می گویند؛ چرا، ولی شما خودتان را در بلا افکندید و امروز و فردا کردید و تردید آوردید و آرزوها شما را غره کرد تا فرمان خدا آمد و شیطان مغرور کننده، شما را درباره خدا بفریفت. پس امروز نه از شما و نه از کسانی که کافر شده اند، عوضی پذیرفته نمی شود؛ جایگاه تان آتش است؛ آن سزاوار شماست و چه بد سرانجامی است. آیا برای کسانی که ایمان آورده اند هنگام آن نرسیده که دل های شان به یاد خدا و آن حقیقتی که نازل شده، نرم و فروتن گردد و مانند کسانی نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شد و عمر و انتظار بر آنان به درازا کشید و دل های شان سخت گردید و بسیاری از آنها فاسق بودند؟ بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده می گرداند. به راستی آیات خود را برای شما روشن گردانیده ایم، باشد که بیاندیشید. در حقیقت مردان و زنان صدقه دهنده و آنان که به خدا وامی نیکو داده اند، ایشان را پاداش دو چندان گردد و اجری نیکو خواهند داشت. و کسانی که به خدا و پیامبران وی ایمان آورده اند، آنان همان راستینانند و پیش پروردگار شان گواه خواهند بود و ایشان راست اجر و نور شان و کسانی که کفر ورزیده و آیات ما را تکذیب کرده اند، آنان همدمان آتش اند. بدانید که زندگی دنیا در حقیقت، بازی و سرگرمی و آرایش و فخر فروشی شما به یکدیگر و فزون جویی در اموال و فرزندان تان است. مثل آنها چون مثل بارانی است که کشاورزان را رستنی آن باران به شگفتی اندازد، سپس آن کشت، خشک شود و آن را زرد بینی، آنگاه خاشاک شود. و در آخرت دنیا پرستان را عذابی سخت است و مومنان را از جانب خدا آمرزش و خشنودی است و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست. برای رسیدن به آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی که پهنایش چون پهنای آسمان و زمین است و برای کسانی آماده شده که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده اند، بر یکدیگر سبقت جویید. این فضل خداست که به هر کس بخواهد آن را می دهد و خداوند را فزون بخشی بزرگ است. هیچ مصیبتی نه در زمین و نه در نفس های شما به شما نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی است. این کار بر خدا آسان است. تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به سبب آنچه به شما داده شده است، شادمانی نکنید و خدا هیچ خودپسند فخر فروشی را دوست ندارد. همانان که بخل می ورزیدند و مردم را به بخل ورزیدن وا می دارند و هر که روی گرداند، قطعا خدا بی نیاز ستوده است. به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند و آهن را که در آن برای مردم، خطری سخت و سودهایی است، پدید آوردیم، تا خدا معلوم بدارد چه کسی در نهان، او و پیامبرانش را یاری می کند. آری، خدا نیرومند شکست ناپذیر است”.

***

این روزها رهبر ما با همان نگین انگشتر علی(ع) در جنگ خیبر، به جنگ سران کفر رفته است. روی این “حدید” نقش بسته “یا ظافر”. مولای ما پشت فتنه سران فتنه را با همان “شرف الشمس” بر زمین زد. “حدید” برای نبرد ماه است با آنها که می خواهند جلوی ظهور خورشید را بگیرند. جنگ بزرگ تری در راه است. شب پرستان می خواهند تاریکی را جهانی کنند ولی حضرت ماه به استقبال نور خورشید رفته است. ای نیرومند شکست ناپذیر! ای ظافر! “حدید” را دگر بار بر اغیار ظفر ده. ای ظفر دهنده! دست جانباز ماه را به دست خورشید برسان و “حدید” را در این جنگ جدید، ظافر باش. یا ظافر.

تذکر:

۱-   معذور بودم از نمایش گوشه ای از ادب فرقه سبز در کامنت ها. بالاخره باید معلوم شود مدعیان ادب، تا چه حد بی ادب و بی نزاکت اند.

۲-   من خود رگ و ریشه ای آذری دارم. ترک های ما با بصیرت تر از آنند که در دام فتنه سایت های ضد انقلاب بیافتند. آذری زبان ها آنقدر با انقلاب پیوندشان عمیق و البته دقیق است که هرگز اجازه ندادند پای موسوی به شهرشان باز شود. من خود ترکم و کسی که به آذری بودن خود افتخار می کند، شاید سران فتنه را نقد کند ولی هرگز در وادی اهانت به آذری های عزیز نخواهد افتاد. پس بلند بالا و با افتخار می گویم؛ یاشاسین آذربایجان. آذربایجان، اویاخدی، اینقلابا، دایاخدی. حتی زنده باد “تراختور”. من یک موی تیفوسی های تراختور را به تمام دنیای فرقه سبز به سران فتنه به خصوص به میر حسین نمی دهم. پس الکی میان من و قومم اختلاف نیاندازید. تبریز تمیز ترین شهر دنیاست و پر است از فدایی سید علی.

http://ghadiany.com/1388/79

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد