![]() |
![]() |
|
چند نفری کامنت گذاشته اند که چرا در برابر فتنه جدید و جریان انحرافی ساکتی؟
سؤال خوبی است. بیست امتیاز.
حالا گوش بدهید جواب را: ما نسبت به ماجراهای سریال
جذاب مشایی و دوستان، نه غفلت کرده ایم و نه تغافل. یادداشت های این حقیر
از زمان شهرداری احمدی نژاد و معاونت فرهنگی شهرداری اش تا ماجرای معرفی
مشایی به عنوان معاون اول، همه موجودند و گویا.
اما برخلاف تصور اولیه خودم، ماجرای مشایی تا اینجایش
-تاکید می کنم تا اینجا- برای من و امثال من -یعنی کسانی که کمابیش پیگیر
اتفاقات کشورند- یک فتنه نیست. بر عکس خیلی هم روشن است. مشایی بیش از
اندازه زیر ذره بین ها و نورافکن هاست. هر کار هم که می کند یا از جنس
تعامل و معامله با افراد خاص است یا از جنس موجه جلوه دادن خود برای مردمی
که دوستدار دولت عدالتخواهند. دسته اول با تحلیل های من و شما متنبه نمی
شوند، شغلشان معامله است. و دسته دوم، هنوز در جریان قضایا نیستند و مخاطب
تبلیغات مشایی و دوستانش نشده اند. و البته که باید آمادگی فکری و عملی
لازم برای چنان روزی را -که بعید نیست روزهای انتخابات مجلس باشد- داشته
باشیم. خلاصه این که عوض داد و فریاد کردن توی گوش همدیگر، که «آی ملت!
مشایی مورد دارد» -عجب کشف بزرگی!- بهتر است از خواب خرگوشی بلند شویم و
ابزارهای اثرگذاری مستقل بر مردم را احیا کنیم، همان ابزارهایی که در دور
اول رقابت احمدی نژاد و دیگران به دست آمد و باز از دست رفت.
فراموش نکنیم احمدی نژاد یک آدم ساده لوح نیست که
بخواد گول مشایی را خورده باشد! این دو نفر خودشان می دانند دارند چه می
کنند، حالا چه غلطش چه درستش. ما هم به جای داستان سرایی بهتر است مواظب
باشیم نقاط ضعف احمدی نژاد و دوستانش بر نقاط قوتشان غلبه نکند. این هم
راهی جز نظارت و مطالبه واقع بینانه و آگاهانه ندارد. ادعاهایی مثل ملی
گرایی یا حمایت از هنر و امثال آن، پوشش تبلیغی و منازعاتی سطحی اند و نه
یک دغدغه جدی با مصادیق واقعی. نه ناسیونالیسم به کشور برگشته و نه
افتخارات ملی مان بزرگ داشته شده. کسانی که این موضوعات را جدی می گیرند و
در این محورها به نقد مشایی و احمدی نژاد می پردازند در تشخیص محل بحث دچار
اشکال شده اند.
و نیز فراموش نکنیم که رییس جمهور توی این مملکت،
عنصر شماره یک نیست. عنصر شماره سه بعد از رهبر و مردم است. و قرار نیست
خیال کنیم حیات و ممات انقلاب بستگی دارد به داستان مشایی، و آن وقت این
قصه را آن قدر اغراق امیز برای خودمان تعریف کنیم که خودمان ترس برمان
دارد. جهت یادآوری دوستان ولایتمدار: «عرض من به عناصر داخلى، به مردم
دلسوز، به برادران و خواهرانى که در داخل با مسائل تبلیغاتى سر و کار
دارند، این است که سعى کنند به این آشفتگى کمک نکنند. این که تحلیل
بگذارند، یکى از آن طرف، یکى از این طرف، این علیه آن، آن علیه این، براى
هیچ و پوچ، چه لزومى دارد؟... تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول
و قوهى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذرهاى منحرف
شود. تا مردم عزیزمان اینجور با شور، با شعور، با بصیرت، با عزم راسخ در
میدان هستند، لطف الهى شامل است.» (رهبر انقلاب اسلامی/ 3 اردیبهشت 1390/
در دیدار با مردم استان فارس)
حالا نه این که فتنه ای در کار نباشد، نه. فتنه بسیار
است و باز هم در راه است. و از اهم لغزشگاه هایش همین هاست: خلط کردن
اولویت ها، اغراق کردن در داستان مشایی، غفلت از آمادگی عملی برای مدیریت
افکار عمومی به برکت بحث های تکراری و صد من یک غاز در این موضوع و ... .
تمام بزرگوارانی هم که مشغول نقد این جریانند تا جایی که مبتنی بر واقعیات و
متکی به مستندات روشن و بیّن حرف می زنند، و قضیه را بیش از آن چه رهبری
ترسیم کرده بزرگ جلوه نمی دهند، سلّمنا. وگرنه ما خطی را که خود علی مشخص
کرده، به خاطر عمّارها گم نمی کنیم. نفی نمی کنم که رهبری هر چیزی را نمی
تواند بگوید، اما این که می گوید قضیه را بال و پر ندهید، جزو گفته هایش
است نه نگفته هایش.
در روزهای دورکاری دکتر احمدی نژاد، نکاتی درباره این
ماجرا و آمادگی برای روزهای آینده نوشتم و به بعضی از دوستانم ارسال کردم.
آن مقداری که ارزش مطرح کردن در تریبون عمومی پلخمون را دارد این جا می
آورم تا جهانیان از نگرانی در آیند و بدانند ما هم درباره جریان انحرافی
موضع داریم و در برابرش سکوت نمی کنیم!
1- فضای موجود به اندازه کافی شوک آور و انفعال زا
هست؛ باید با رویکردی فعالانه، امیدوارانه و فرصت طلبانه به دل این داستان
زد. همزمان که نیروهای انقلابی باید آماده و توجیه باشند، باید متوجه بود
که هنوز زمان از دست نرفته است، باید فضا را به نفع انقلاب و ولایت مدیریت
کرد. رو شدن زودتر این جریان یک نعمت بود. باید از ماجرا برای کنترل
رخدادهای بعدی بالاخص در انتخابات مجلس بهره گیری ایجابی کرد.
2- باید این نکته تبیین شود که احساس آسودگی برای بچه
های انقلاب همیشه خطرناک است (مَن نام لم یُنَم عنه). بچه های حزب اللهی
باید همیشه مطالبه گری مستمر سیاسی خود را داشته باشند و نیز شبکه مردمی و
کشوری خود را حفظ کنند وگرنه نفاق همیشه می تواند از ظرفیت هایی که حتی یک
دولت عدالتخواه و خدمتگزار در کشور ایجاد می کند به نفع خود استفاده کند.
3- باید این نکته یادآوری و بازخوانی شود که رهبر انقلاب احیا کننده گفتمان عدالتخواهی در کشور بوده و احمدی نژاد در کنار بسیاری فعالان سیاسی و فرهنگی دیگر یکی از کسانی بود که به کمک این گفتمان آمد و انصافاً در تحکیم آن نقش مهمی ایفا کرد. اما به هر حال پرچمدار این ماجرا رهبر انقلاب بوده و هست. 4- تقابل ها را علنی نباید کرد و حساسیت شرایط کشور و
جهان را نباید فراموش کرد. جدی شدن بیش از حد قضیه، مساوی مهم جلوه دادن
امثال مشایی و شادکردن دشمنان از اختلافات است و برایشان سود تبلیغاتی
دارد. حتی اگر ریزشی رخ بدهد، ترسیم وضعیت غیرمنتظره و غیرعادی از یک ریزش،
نشانه شخصیت زدگی یا ناآشنایی با تجربه های تاریخی است.
5- دشمن، نفاق قدیم و نفاق سبز نباید از این ماجرا بهره بگیرند. دخالت سبزها در این ماجرا مثل دخالت مجاهدین خلق در فتنه 88 است. همچنین ساکتین و قاعدین فتنه 88 (حتی در قالب مجلس) نباید از این فرصت برای عقده گشایی خود علیه احمدی نژاد استفاده کنند، بویژه این که رسانه ها میل زیادی برای درشت کردن آن ها دارد. باید تبیین کرد اولاً مشکلات احمدی نژاد در گیر و گوری که در ولایتمداری اش دارد، خلاصه می شود و ثانیاً تنها کسانی صلاحیت میدان داری و نقد را در این فضا دارند که در فتنه 88 فعالیت عمارگونه داشته اند. 6- نقش اصولگرانمایان و راستی ها (از جمله ساکتین و قاعدین فتنه 88) را در وارد شدن فشار به احمدی نژاد نباید فراموش کرد. باید مراقب بود آنان از این آب گل آلود، برای خود ماهی نگیرند و با پز ولایتمدار نشان دادن خود، سر بالانیاورند. هر نقد به احمدی نژاد یا مشایی باید متضمن نقد جدی این جریانات فرصت طلب و همراه با روشن کردن مرزها با آنان نیز باشد. 7- شایعات و اتکا به نقل قول های غیرقطعی آفت این
فضاست. بسیاری از منابع ظاهرا موثق و امین در این موضوع دچار حب و بغض های
شخصی یا اغراق های غلط هستند و بر خلاف موضع جذب حداکثری آقا، بر جنبه منفی
ماجرا تکیه دارند و حتی مخلصانه دارند احمدی نژاد را هل می دهند! حتی نقل
کردن این جمله از رهبری که «بگویید مساله مهمی نیست، آرامش را حفظ کنید» از
قول منابع موثق، روش غلطی است که می تواند زمینه ساز نسبت دادن سخنان غلط
به رهبری هم باشد. این مضمون را باید از سخنان رهبری در دیدار مردم فارس
استنباط کرد، نه از نقل قولهای پنهانی ای که منابعش دقیق و شفاف نیستند.
آقا هم بارها گفته است من مواضعم را علنی مطرح می کنم.
تکمله: به خزعبلی که همینک به گوش
بنده رسید توجه فرمایید! یکی از همین جماعت ظاهراً ولایتمدار و باطناً
جوگیر، با کلی سابقه مجاهدت و انقلابیگری و رزمندگی، برداشته به یک عده
گفته: «حالا با قطعی بودن انحراف احمدی نژاد، اگر گفتید آقا چرا دست از
حمایت از او نمی کشد؟... چون این ها آقا را طلسم کرده اند»! شما قضاوت
بفرمایید، باید به این جماعت متوهم خندید یا نه؟ باید از دست خریّت این
جماعت گریید یا نه؟
اوایل ورود امام به مدرسه علوی، یک عده دوان دوان
آمده بودند که: علیه امام سحر و جادو شده و باید باطل السحری به امام
بدهیم. امام هم لبخندی زده بودند که «این حرف ها چیست؟ من خودم باطل
السحرم». |
چراغ سبز برخورد با جریان انحرافی، جدیترین پیام نشست خبری احمدینژاد؟
دومین نشست خبری رئیسجمهور در سال 90 در حالی برگزار شد که نسبت به مصاحبه قبلی وی با خبرنگاران رسانههای داخلی و خارجی تمایز چندانی نداشت و دکتر احمدینژاد نیز مواضع خود را که اغلب آنها را در همان نشست خبری و گفتوگوی تلویزیونی یک ماه قبل با مردم بیان کرده بود، تکرار کرد.
مشکل اصلی بحرین حضور آمریکا در این کشور است
دکتر احمدی نژاد تصریح کرد: مشکل بحرین مشکل بین دولت و حکومت نیست، مشکل
آنان وجود پایگاه نظامی آمریکاست و اگر امروز مردم بحرین تحت فشارند و دولت
بحرین مجبور است برای دفاع از پایگاه آمریکایی رودرروی مردم بایستد بخاطر
آمریکا و منافع نامشروع آمریکا است.
وی تصریح کرد: آزادی، عدالت، عزت، حق حاکمیت ملی از حقوق پایه و اساس هر
ملتی است و جمهوری اسلامی ایران در این زمینه از حقوق کامل همه ملتها در
تمام دنیا دفاع میکند.
به گزارش رجانیوز، پرسشهای مطرح شده از سوی خبرنگاران در این نشست خبری عمدتاً تکراری، غیرچالشی و سفارشی بود و در مواردی هم که سؤالها به جریان انحرافی مربوط بود، احمدینژاد این موارد را پیشبینی کرده بود و با ابداع تعبیر "وحدت الهامبخش" تأکید میکرد که برای حفظ این نوع از وحدت سکوت خواهد کرد.
در زمینه سیاست خارجی شاید جدیدترین خبر رئیسجمهور، تهیه یک طرح از سوی جمهوری اسلامی در مورد بحران بحرین بود. وی همچنین به صراحت هر گونه توافق برای تشکیل دولتهای مستقل فلسطینی و اسرائیلی را رد کرد و گفت که دولت فلسطینی متعلق به تمام سرزمین فلسطین باید باشد.
اما در موضوعهای داخلی همانطور که انتظار میرفت، تعداد زیادی از سؤالها به جریان انحرافی و حاشیههای آن مربوط بود که احمدینژاد با پاسخهای سطحی از کنار آنها عبور کرد و تنها در یک مورد که خبرنگار خبرگزاری دانشجو با قرائت سؤال نسبتاً طولانی خود، این جریان را بهطور جدیتری به چالش کشید، رئیسجمهور نتوانست به سیاق سؤالهای قبل با طعنه و خنده از کنار آن عبور کند و با تفصیل بیشتری به آن پاسخ گفت.
خبرنگار خبرگزاری دانشجو خطاب به رئیس جمهور گفت: افرادی از منسوبان شما هستند که با طرح مسائلی موجب تشنج در جامعه و در میان هواداران شما می شوند ازجمله ارائه نظرات شاذ در مباحث تخصصی دینی و اینکه روحانیت از شریعت می گوید، و ما از حقیقت، و وقتی با مخالفت ما روبرو می شوند می گویند شما چهار میلیون نفر بیشتر نیستید.
این خبرنگار ادامه داد: برای رئیس جمهور جلساتی گزینشی در نهاد ریاست جمهوری با دانشجویان خاص در نظر می گیرند، طوری که به صورت تلفنی افراد مورد نظر را دعوت می کنند، در مراسم سؤالات از پیش هماهنگ شده می پرسند، اجازه ارتباط میان ما و شما را نمی دهند و کوچکترین انتقاد از دولت را نفی کامل خدمات دولت مطرح می کنند.
خبرنگار خبرگزاری دانشجو گفت: آقای رئیس جمهور، ما رأی ندادیم که بعد از چهار سال کنج خانه بنشینیم چرا که به فرموده مولای متقیان "بالاترین امر به معروف نسبت به حاکمان است" و از شما تقاضا داریم با این افراد ساده لوح و مغرض که سخنانشان هر روز بهانه تخریب دولت را به مخالفان شما می دهد و موجب سرخوردگی هواداران شما می شود، برخورد و یا آنها را از این کار نهی کنید.
این خبرنگار افزود: آقای رئیس جمهور از شما تقاضا می کنم به کمک دستگاه مسئول، به صورت شفاف از پرونده معاون اول شبهه زدایی کنید، ما طرفدار شما بوده و هستیم اما مخالف عده ای ساده و یا مغرض در نهاد ریاست جمهوری هستیم، البته امیدوارم طرح مطالبات دانشجویی موجب نشود که از حضور در کنفرانس های بعدی محروم شویم.
رئیس جمهور از این خبرنگار پرسید: شما جزو گزینشی ها بودید یا غیرگزینشی ها؟ که این خبرنگار گفت: غیرگزینشی و رئیس جمهور به وی گفت: شما جواب خود را دادید.
احمدی نژاد با کنایه افزود: این حرف هایی که زدید، قرار است جدیداً به صحنه بیاید و یا از فردا پخش شود؟ رئیس جمهور گفت: فکر می کنم خواسته شما مخالف اصول اولیه انسانی است، شما می خواهید ما از کسانی بخواهیم که حرف نزنند و اظهار نظر نکنند، این خیلی بد است و فکر نمی کنم در کشور ما دانشجویی مخالف آزادی بیان باشد، حتماً این طور نیست و به نظر من اینجا اشتباهی اتفاق افتاده است.
احمدی نژاد با خنده گفت: دانشجو (وزیر علوم) هر روز در دولت حضور دارد، دانشجو باید پرچمدار فضا و گفتگوی آزاد و اظهار نظر باشد، هنوز سه- چهار روز از صحبت های رهبری نگذشته که گفتند "به خاطر اظهار نظر، کسی را منکوب نکنید"، به صراحت گفتند "چرا به خاطر اظهار نظر به افراد توهین و اهانت می کنید؟" وی افزود: انتظار ندارم یک نفر به عنوان نماینده دانشجویان بگوید که نگذارید عده ای حرف بزنند، چرا نگذاریم؟ بعداً می گویید دولت با کسانی که انتقاد می کنند، بد برخورد می کند، آیا واقعاً با منتقدان بد برخورد کردیم، آیا حتی یک پاسخ هم دادیم؟
رئیس جمهور گفت: من گفتم سکوت، اگر فکر می کنید بالاتر از سکوت کاری می توانیم انجام دهیم، بفرمایید حتماً انجام می دهیم اما خواهش می کنم به دنبال این نباشید که جلوی اندیشه و اظهار نظر بسته شود، این خیلی بد است، باید هر کسی مطلبی دارد اظهار کند، دیگران هم بگویند، باید حق را با حق بشناسیم نه با اشخاص، چون فلان آقا مخالفت کرده بگوییم حتماً چیز بدی است، چرا این طوری است؟
احمدی نژاد افزود: اتفاقاً در فضای دانشجویی باید محیط کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی را فراهم کنیم و افراد بیایند ایده های خود را مطرح کنند، دیگران هم جواب دهند، همفکری شود تا رشد در جامعه اتفاق بیفتد. یکی از دلایلی که ما سنگین ترین حملات و بی انصافی ها را تحمل می کنیم این است که می خواهیم بگذاریم حرف بزنند، شاید از صد تای آن یک حرف، خوب درآمد نباید در جامعه را بست.
رئیس جمهور افزود: احتمال می دهم اشتباهی شده و اطلاعات نادرستی رسیده است، من با کسی گزینشی ملاقات نکرده ام، من که در خیابان ها چهار ساعت راه می روم، یعنی مردم شهرهای گوناگون گزینش شده می آیند؟ در سفر اخیر به استان مرکزی چند هزار دانشجو آمدند، عده ای هم بیرون بودند که من رفتم و با آنها احوالپرسی کردم و گفتم حرفی دارید بزنید. احمدی نژاد گفت: این دولت مردمی ترین دولت و سطح تماس ما با توده های مردم بسیار گسترده است، معمولاً حرفهایی که در جامعه رد و بدل می شود می شنوم، نمی خواهم بگویم همه تصمیمات من درست است، هرگز دولت چنین ادعایی نکرده است اما سعی می کنیم تصمیمات درست باشد و همه دانشجویان و نماینده آنها را دوست داریم.
اما جدیترین پیام نشست خبری احمدینژاد را شاید بتوان پاسخ وی به سؤال خبرنگار روزنامه قدس دانست. خبرنگار روزنامه قدس گفت: جنابعالی دو سال پیش در ورزشگاه تختی ارومیه اعلام کردید که مفسدان اقتصادی را معرفی خواهید کرد و در همین خصوص فهرستی 250 نفره را به قوه قضائیه ارسال کردید. این خبرنگار در ادامه پرسید: هم اکنون در قوه قضائیه و دستگاه های نظارتی پرونده های مشابهی در خصوص مسائل اقتصادی مطرح است که به برخی نزدیکان شما در دولت منتسب شده است؛ آیا شما به این پرونده ها هم حساسیت دارید؟
رئیس جمهور در پاسخ گفت: فهرست اعلامی ما به قوه قضائیه شامل 312 نفر بوده که یا زمینی از دولت تصرف کرده و یا منابع بانکی را بازنگردانده اند. اینکه اینها متخلف هستند یا نه بر عهده قاضی است و ما مرجع قضاوت نیستیم.
وی گفت: برای چندمین بار می گویم که تنها رئیس جمهوری هستم که اعلام کرده ام هر گونه تخلف از بنده، خانواده و نزدیکانم دیده شد، باید طبق قانون رسیدگی شود و باز این را اعلام می کنم. این موضوع اصولی ما از روز نخست بوده است و بر این موضع هستیم.
احمدی نژاد ابراز امیدواری کرد: هر جا کوچکترین تعدی به حقوق ملت صورت گرفت با دقت رسیدگی و حقوق ملت بازگردانده شود چرا که این از آرزوهای ما و جزو پیگیری های دائمی ماست. وی گفت: بخشی از کارهای دائمی ما در شبانه روز، تنظیم امور به گونه ای است که فرصتی برای کسانی که می خواهند دست اندازی به حقوق مردم کنند به وجود نیاید و شاید بخش مهمی از فشارها بر ما، ناشی از همین اصرار ماست.
این اظهارنظر احمدینژاد در حالی است که تا پیش از این، در پاسخ به این سؤال که چرا مراجع قضایی با جریان انحرافی و بهویژه سران آن، برخورد نمیکنند، احتمال واکنش منفی رئیسجمهور مطرح و این اقدام بر خلاف مصالح ملی دانسته میشد.
با این حال، اظهارنظر خواسته یا ناخواسته اما صریح رئیسجمهور در این زمینه آنهم بهطور علنی فضایی ایجاد کرده است که در صورت وجود مستندات قوی و با توجه به اینکه رئیس قوه قضائیه اعلام کرده است که این جریان مفاسد متعددی دارد و بهویژه در فساد اقتصادی غوطهور است، توجیهی برای برخورد نکردن وجود ندارد و در صورت ادامه رویه فعلی یعنی افشاگریها در مورد انحرافهای جریان نفوذی و برخورد جدی نکردن با سران جریان انحرافی، شائبهای که احمدینژاد نیز آن را مطرح کرد، مبنی بر "نبود اسناد متقن" و "اتهامزنی علیه دولت با انگیزههای سیاسی و به نیت زمین زدن آن" تقویت میشود.
سوریه خط مقدم مقاومت است
دکتر احمدینژاد در واکنش به پرسش خبرنگاری درخصوص موضع جمهوری اسلامی
ایران درباره تحولات سوریه خاطرنشان کرد: سوریه خط مقدم مقاومت است و ملت و
دولت این کشور به خوبی قادرند تا مسائل خود را حل کنند و نیازی به دخالت
دیگران ندارند. آن دسته از کشورهای منطقه که به تبعیت از آمریکا در امور
داخلی دیگران دخالت میکنند، بدانند که آمریکا به زودی سراغ خودشان هم
خواهد رفت.
محمد جواد رمضانی
براساس آمار منتشر شده توسط سایت national priorities project ، که هفته قبل منتشر گردید آمریکا پس از 11سپتامبر ، 6/7 تریلیون دلار در بخش دفاعی و امنیت داخلی کرده است که از این مبلغ، 636میلیارد دلار مربوط به امنیت داخلی است.
براساس آمار این سایت، بودجه پنتاگون 2/6 تریلیارد دلار بوده است که از این 290میلیارد دلار در سال 2001 به 526 میلیارد دلار در سال 2011 (81%رشد) افزایش یافته است.
این آمار همچنین نشان میدهد که آمریکا در سال 2011، 19 میلیارد دلار برای تسلیحات اتمی هزینه می کند که نسبت به 12 میلیارد دلار در سال 2001، حدود 53% افزایش نشان می دهد در حالی که براساس معاهدات بین المللی این کشور موظف به نابودی تسلیحات اتمی خوداست و منتقدان علت افزایش بودجه این تسلیحات علیرغم آنکه چنین تسلیحاتی در جنگ با تروریسم به هیچ وجه کارایی ندارد را مورد سوال قرار میدهد.
هزینه جنگ عراق و افغانستان براساس این آمار 26/1تریلیون دلار بوده و هزینه های امنیتی در آمریکا شامل شنود مکالمات و رد گیری اینترنتی و استخدام های گسترده در این زمینه ها از 16 میلیارد دلار در سال 2001با 301% افزایش به 69 میلیاردئ دلار در سال 2011رسیده است.
(جالب است که بخشی از بودجه تسلیحات اتمی آمریکا مربوط به اقداماتی است که توسط وزارت نیرو در آن کشور در حوزه تسلیحات اتمی انجام می گیرد )
آمار مذکور نشان میدهد که پنتاگون ظرف 10سال 700 میلیارد دلار را در مسیر تحقیق و توسعه هدر داده بدون آنکه دستاورد خوبی داشته باشد (نظر رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکاست)
این آمار اضافه می کند که آمریکا پس از خروج نیروهایش از عراق، سالانه 50میلیارد دلار برای تامین نیروهای بااصطلاح غیر نظامی باقیمانده درآن کشور هزینه خواهد کرد.
بر اساس ارزیابی اکونومیست آمریکا با هزینه های سربار ناشی از 2/91% بدهی های ملی آمریکا ناشی از جنگ افروزیهای آمریکا از اوایل قرن بیستم می باشد که فقط سود بانکی این بدهیها، حدود 206 میلیارد دلار است.
براساس آمار منتشر شده توسط ژورنال بهداشت عمومی آمریکا (American jornal of public hwallt ) سالانه 45هزار نفر در آمریکا بدلیل مسائل ناشی از فقدان بیمه تامین اجتماعی می میرند.
این آمار براساس تحقیق موسسه دانشگاهی هاروارد ویک موسسه بهداشتی، تهیه شده و براساس آن علیرغم پیشرفتهای دانش پزشکی ، بسیاری از مردم امریکا امکان مراجعه به پزشک وتامین هزینه درمانی را ندارند منتقدان آمریکایی می گویند در حالی که بسیاری از کشورهای دیگر نوعی بیمه ارزان تامین اجتماعی رایج است اما مردم آمریکا به دلیل نداشتن بیمه کشته می شوند.
(منبع: سایت دانشگاه هاروارد . توجه فرمایید این مطالعه در سپتامبر 2009 منتشر شده است)
به نوشته مجله اکونومیست ؛ برنامه تامین اجتماعی کنونی اوباما که مدتها جنجال زیادی در آمریکا ایجاد کرده است برای تامین بودجه خود طی 75 سال اینده به کمتر از 3دهم تولید خالص داخلی آمریکا یا 20% افزایش بودجه نظامی امریکا طی 10 سال گذشته نیاز دارد.
محمد سعید ذاکری- تحرکات جریان فتنه در طی دوساله اخیر که خود را از لایه درونی به نمود بیرونی تغییر فاز داده است اینک به سطحی از بروز یافتگی رسیده که تاکید دارد با استفاده از تمامی ظرفیتها حتی از درون جامعه اصولگرایی برای پیشبرد راهبرد خود بهرهگیری نماید.
در این میان چندی پیش محمد خاتمی یکی از رئوس و مسببین اصلی فتنه ۸۸ در سخنانی که صاحبنظران از آن به عنوان پالسهای وی برای فعالیت انتخاباتی مجلس نهم شورای اسلامی یاد میکنند با وقاحت تمام خواستار گذشت هر دو طرف! نسبت به از دست رفتهها شده و البته با گذاردن منت بر سر نظام، همزمان با تهدید حاکمیت اعلام داشته که اگر نظام، اصلاح طلبان – همان جریان فتنه – را تحمل نکند که در حاکمیت قرار گیرند باید منتظر طغیان، سرکشی و عصیان آنان باشد .البته منظور او این است که در اینصورت هم حتما مقصر اصلی نظام جمهوری اسلامی است!
اما ادعای مردمگرایی فتنهگران در حالیست که حقیقت آن است که در طول قریب سی و سه سال گذشته بخصوص در مدت زمان زعامت رهبری معظم انقلاب بر نظام اسلامی – به خاطر گذشت زمان بحرانی جنگ و اقتضائات آن – نظام اسلامی در حد اعلی ظرفیت پذیرش فعالیت گروههای مختلف سیاسی و برقراری آزادی سیاسی و رسانهای، اجرایی، سعه صدر در برخورد با خطاها و اشتباهات و پذیرش آرای مختلف آنان در درون حاکمیت را به منصه ظهور رسانده و اساسا هیچ منتقد منصف داخلی یا خارجی را نمیتوان یافت که این سطح از منش و بزرگواری سیاسی نظام اسلامی در برخورد با آراء مختلف را منکر شده و یا آنرا به چالش بکشد.
این سطح از تحمل تا بدانجا به پیش رفت که عدهای از جماعت موسوم به اصلاحات با نشان دادن بیظرفیتی و قدر ناشناسی خود نسبت به انقلاب اسلامی، مجری طرحهای براندازانه دشمن در داخل شده و مو به مو آنها را پیاده سازی میکردند. حتی به هنگامیکه در برخی اوقات، دشمن با بیتدبیری زاویهای را هدف میگرفت که در داخل به هدف ننشسته و منحرف میشد آنان گرای اصلی را به دشمن ارائه کرده و جهت دشمنی او با مردم را “اصلاح ” میکردند. در این حال نیز نظام اسلامی که میتوانست به راحتی بساط جماعت جاده صاف کن دشمن را برچیند، با بزرگواری و مدارا به بارور شدن بلوغ سیاسی و شناخت عمومی مردم نسبت به اهداف پشت پرده این افراد و جریانات اهتمام ورزید و بحرانی که آنان در صدد شعله ور شدنش بودند را مدیریت کرد.
این جماعت نه یکبار که چند ده بار علنا و رسما قصد خود مبنی بر کودتا و براندازی نظام اسلامی را علنی کرده و مواجهه خود با انقلاب و نظام را به میدان کشاندند که از جمله میتوان به طراحی قتلهای زنجیرهای سال ۷۷ ،طرح کودتای تیرماه سال ۷۸، تحصن در مجلس ششم، خروج از حاکمیت و استعفای نمادین از مجلس شورای اسلامی دوره ششم، تحمیل جام زهر ۲ به رهبری معظم انقلاب اسلامی و طراحی و اجرای فتنه سال ۸۸ اشاره نمود.
اساسا چه کرامت و بزرگواری بالاتر از این که نظام اسلامی محمد خاتمی که حلقه اول سناریوی دشمن در داخل بوده را ۸ سال تحمل کرد؟ چه سعه صدر و تحملی برتر از آن که نظام اسلامی حتی پس از شکست کودتای سال ۷۸ که از سوی محمد خاتمی رییس جمهور وقت حمایت میشد، اجازه داد تا بار دیگر در صحنه رقابت انتخاباتی با سایر کاندیداهای نظام به رقابت بپردازد؟ چه صبری والاتر از این که وقتی خاتمی و اعوان و انصار او اینهمه خسارت و زیان به کشور وارد آوردند اما باز هم نظام ظرفیت سیاسی بالای خود را نشان داده و اجازه حضور آنان در انتخابات مختلف از جمله ریاست جمهوری نهم و دهم و مجلس هشتم در یک فضای رقابتی باز را به ایشان اعطا کرد. چه تدبیر و سماحتی ورای این که علی رغم آنکه دو تن از ثبتنام کنندگان جریان فتنه از فیلتر قانونی شورای نگهبان در سال ۸۴ اجازه عبور نیافتند، حکم حکومتی رهبری انقلاب اسلامی برای نشان دادن بلوغ سیاسی نظام اسلامی آنان را به وسط رقابتهای انتخاباتی کشاند؟
بنابراین منت گذاردن امروزی خاتمی بر سر نظام اسلامی بیش از آنکه قدر و منزلت نظام را تضعیف نماید گواهی بر فقدان اولیههای شعور سیاسی برای چنین فردی تلقی میشود.
اما سخنان رسوای خاتمی مهر تایید دیگری بر پتانسیل عصیانگری و شورش خواهی جریان منتسب به وی است.او ناخودآگاه بر این واقعیت امضا نهاده که جریان آشوب طلب فتنه به هر تقدیر قصد بر هم زدن فضای کشور را داشته و قصد او از حضور در انتخابات نیز همچنانکه بارها به اثبات رسانده قصد خیر نبوده است.این در حالی بود که هم خاتمی و هم سایر سران و مدیران صحنه گردان فتنه، در ابتدای ورود به صحنه رقابت انتخاباتی بر اساس همین قانون وارد صحنه شده، تایید صلاحیت شده و مراحل ورود به رقابت را مهیا ساخته بودند. آنان حتی امضای خود را در پای همین قانون نهاده و سوگند به اجرای همین قانون خورده بودند .سئوال اما این است که اگر به فرض محال در انتخابات پیش رو مردم اجازه حضور دوباره فتنهگران در صحنه را برای ایشان فراهم آورند و باز هم آنان در صحنه از مردم تو دهنی خورده و شکست را تجربه کنند، بار دیگر به عصیانگری علیه قانون دست زده و به قول امروز خاتمی، تندروی آنان عیان خواهد شد؟
در این بین علیرغم آنکه خاتمی و سایر سران فتنه همواره ادعای مردم گرایی داشتهاند، تاریخ به اثبات رسانده که بیشترین شورشها و عصیانگریهای این جریان علاوه بر هتک حرمت نظام، به سمت مردم بوده و شورش عمیق آنان بر جمهوریت نظام، سابقه دیرینه و متواتر داشته است. به طوری که شورشی که علیه جمهوریت و قاطبه مردم در فتنه سال ۸۸ بروز یافت تنها نمونه این پرخاشگری سیاسی و بی جنبگی سیاسی آنان نبوده است.
جریان فتنه به خوبی به اثبات رسانده آن جایی که مردم حرف او را نپذیرند، همین مردم شایسته تندترین و سخیفترین القاب و عناوین بوده و حتی از حقوق ابتدایی نظیر حق رای و زندگی در سایه نظام نیز نمیبایست برخوردار باشند؛ القابی بینظیر لشگر قابلمه بدستها، ایستادن مردم در صف مرگ موش مجانی، دلفینهای آوازه خوان و … تنها نمونههایی از این جسارتها به مردم است.مردمی که تنها گناهشان گفتن “نه ” به این جماعت بوده است. هم از اینروست که اینان در سال ۸۲ در صدد برآمدند تا مردم را از حق رای خود در نظام مردم سالاری دینی محروم ساخته و انتخابات مجلس هفتم را تعطیل نمایند.
پیش از این نیز اینان طرح مادامالعمری ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی را ارائه نموده و میخواستند تا ابدالدهر حضور خود در قدرت را بدین وسیله تضمین کرده و مردم را از حقوق خود محروم سازند. سئوال اما این است که این جماعت با این سابقه تاریک با چه رویی دوباره در صدد ورود به صحنه رقابت شده و آیا این وازدگان از مردم در صددند تا بار دیگر خوی عصیانگری خود نسبت به جمهوری مردم را عیان سازند؟خاتمی باید بداند که ملت توبه او و اطرافیانش را همچون توبه گرگ میشمرند و راهی برای بازگشت آنان به قدرت، تصاحب و چپاول اموال مردم و ادامه فسادهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آنان مفتوح نخواهند کرد؛ فریب کاری آنان دیگر رنگی در میان مردم ندارد.
من بدون تو نمیتونستم
خواب من پر شده بود از کابوس
تو به من جرأت طوفان دادی
واسه آرامش این اقیانوس
من واسه رد شدن از تاریکی
اسمی غیر از تو نمیدونستم
نبض این حادث در دست تو بود
من بدون تو نمیتونستم
شاید از حادثه میترسیدم
راه پروازمو گم میکردم
اگه رویا تو نمی فهمیدم
مونده بودم تو عبور از برزخ
روی مرز قفس آزادی
این تو بودی که منو فهمیدی
تو همونی که نجاتم دادی
****
اللهم احفظ قائدنا و انصر من نصره و اخذل من خذله
حضرت آیتالله خامنهای فرمودند: جمهوری اسلامی باید بطور صریح و بدون
پردهپوشی، مبانی غلط غرب در مقوله زن را مورد هجوم و انتقاد جدی و بیوقفه
قرار دهد و به مسئولیت خود در دفاع از جایگاه و شأن حقیقی زنان عمل کند.
به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح امروز در دیدار صدها نفر از «زنان فرهیخته، استادان حوزه و دانشگاه و نخبگان عرصه های مختلف»، «زن» را از دید اسلام، بزرگ خانه و گل و ریحانه خانواده خواندند و با اشاره به بحران زن در جوامع غربی، افزودند: در نظام اسلامی، کارهای فراوان برای احیای جایگاه حقیقی زن انجام شده اما هنوز مشکلات زیادی بخصوص در عرصه رفتار با زن در خانواده، وجود دارد که باید با ایجاد پشتوانه های قانونی و اجرایی آنها را حل کرد.
حضرت آیت الله خامنهای در این دیدار که در آستانه میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، و روز زن برگزار شد، با تبریک این میلاد خجسته تأکید کردند: نظام جمهوری اسلامی ایران توانسته است به قلهای دست یابد که عبارت است از پرورش زنان فرزانه و صاحب اندیشه و رأی، در ظریف ترین و حساس ترین مسائل جامعه.
آقا تهرانی، نماینده مجلس شرح ماجرای دیدارش را با رییس جمهور احمدی نژاد این گونه بیان می کند: بنده تازه از سفر چین برگشته بودم که آگاه شدم آقای احمدی نژاد در جلسات هیات دولت شرکت نمی کند. بعد از شرکت در جلسه مجلس تصمیم گرفتم با دکتر احمدی نژاد دیداری داشته باشم، ... به خانه دکتر رفتم همسر ایشان آیفون را جواب دادند و گفتند دکتر در حال استراحتند بنده از ایشان خواستم به آقای احمدی نژاد بگویند با من تماس بگیرند.
وقتی به خانه رسیدم دیدم برخی سایتها نوشته اند که احمدی نژاد آقا تهرانی را به خانه اش راه نداده است! بعد از مدت زمانی دکتر با من تماس گرفت و از من خواست به خانه ایشان بروم . حجة الاسلام آقاتهرانی در ادامه گفت: وقتی به منزل ایشان رسیدم دم در منزل ایشان، پزشک رییس جمهور را دیدم. به من گفت بهتر است با دکتر ملاقات طولانی نکنی چون دکتر ضربان قلبش نامنظم است و فشارش بشدت پایین افتاده است . بنده عرض کردم دیدارمان کوتاه خواهد بود . سپس داخل منزل رفتم و با احمدی نژاد سرصحبت باز شد.
احمدی نژاد گفت: بنده نمی دانم شایعاتی که درباره من و شرط و شروطی که با رهبری گذاشتم از کجا سرچشمه می گیرد بنده در دیدار با رهبری در اتاق تنها بودیم و چگونگی پخش این شایعات برایم عجیب است ونمی دانم این حرفها را از کجا می گویند. احمدی نژاد در ادامه گفت: بنده خدمت رهبر انقلاب رسیدم وبه ایشان گفتم من با فشارهایی که بر دولت است به این نتیجه رسیدم که رسیدن به آرمانهایی که در این دولت تصمیم به اجرای آنرا داشتیم غیرممکن است.
حجة الااسلام آقاتهرانی افزود: احمدی نژاد در حالی که گریه می کرد، گفت بنده نمی بخشم افراد حزب اللهی ای را که به من تهمت زاویه داشتن با رهبری عزیز انقلاب را می زنند.
آقاتهرانی در ادامه افزود: بنده پس از جلسه به مجلس رفتم نمایندگان بسیاری به سراغم آمدند وجویای خبر دیدار من با احمدی نژاد شدند . پس از اظهارات من در مورد آنچه آقای احمدی نژاد گفته بود، برخی نمایندگان باز ادعای زاویه داشتن احمدی نژاد با رهبری را مطرح کردند که بنده به آنها گفتم، آیا می توانید دست روی قرآن بگذارید وادعای خود را تکرار کنید که همه آنها یکه خوردند. ...
سایت استقامت و روزنامه قدس(اخبار ویژه)90/2/12
حضرت آقا در دیدار با هزاران معلم بعد از یاد شهید متفکر استادمرتضی مطهری وشناساندن وظیفه آموزش وپرورش ومعلمان عزیزدر مورد وقایع پیشامده در جهان اینگونه تحلیل کردند که:
من به شما عرض بکنم؛ فقط این نیست که در کشورهاى شمال آفریقا و منطقهى غرب آسیا که امروز ما در آنجا قرار داریم، حرکات بیدارىاى به وجود آمده باشد؛ این حرکت بیدارى تا قلب اروپا خواهد رفت. آن روزى پیش خواهد آمد که همین ملتهاى اروپائى علیه سیاستمداران و زمامداران و قدرتمندانى که آنها را یکسره تسلیم سیاستهاى فرهنگى و اقتصادى آمریکا و صهیونیسم کردند، قیام خواهند کرد. این بیدارى، حتمى است. حرکت ملت ایران، امتداد و عمقش اینهاست؛ حرکت عظیمى است.
ما از دست طایفه سینه خسته ایم
ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم
امروز گر سینه و زنجیر می زنیم
فردا به عشق فاطمه(س) شمشیر می زنیم
ما را نبی(ص) قبیله سلمان خطاب کرد
روی غرور وغیرت ما هم حساب کرد
از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی خامنه ای(مدظله) ایستاده ایم
بیان نظرات عالم گستر و جهان فروز آقای علی مطهری که با حفظ سمت فرزند شهید مطهری نیز هستند، باعث شد تا خیل هواداران ایشان درخواست کنند که زیر نظر وی مدارج رشد و تعالی را طی کرده و هرکدام بتوانند در آینده برای خود علی مطهری شوند. این درخواست با موافقت کریمانه قطب عالم استدلال و مرشد هر کر و لال رو برو شده و ایشان برای پذیرفتن شاگردان خویش آزمون ورودیه ای تدارک دیده اند که در ذیل می آید. از آنجا که رافت از سرو کول ایشان میبارد، وی پاسخ هر سئوال را مشخص کرده و فرمودند که جواب همه سوالات گزینه "د" است.