سوالات از فردی که دیگران را دیکتاتور می خواند، در حالی که قانون وعمل به قانون اساسی برایش مثل یکِ تقسیم برِ صفر است!!!!!!!!
چه کسی واقعا توهم بی شمار بودن و اکثریت بودن را انداخت در ذهنتان؟
چرا بعد از اعلام نتایج و اعتراضتان به نتیجه انتخابات، دعوت صداسیما را برای انجام مصاحبه یا مناظره قبول نکردید؟
شما حدود ساعت 21 جمعه 22 خرداد، در حضور خبرنگاران گفتید پیروز این انتخابات هستید. در شرایطی که هنوز رای گیری جریان داشت و صندوقی شمارش نشده بود، چطور از نتیجه انتخابات مطلع و مطمئن بودید؟ آیا از بزرگان سیاسی نظام کسی هم با شما تماس داشت و در توهم شما موثر بود؟
چرا به دعوت شورای نگهبان برای بررسی اعتراضتان جواب رد دادید و برای نظارت بر بازشماری تصادفی صندوقها نمایندهای معرفی نکردید؟
چرا پیش از انتخابات دائم دم از تبعیت از ولایت می زدید و پس از آن پشت پا زدید به همه چیز؟
رابطه ی شما با ترور مبهم شهید آیت چیست؟
چرا همسر شما بلافاصله با بی بی سی مصاحبه کرد و چرا تمام برنامه های سیاسی شما
چرا تمام برنامه های سیاسی شما با حمایت و مدیریت رسانه های اسرائیلی و امریکایی جلو رفت؟
چطور شما در سال 78 آقای هاشمی را خائن می نامید و در سال 88 ایشان را به عنوان پدر خوانده ی خود می پذیرید؟
چرا پس از آنکه برای اثبات تقلب نتوانستید مدرکی بدهید ابراز پشیمانی نکردید؟
اگر در انتخابات مجدد شما پیروز می شدید و این بار طرفداران رقیبتان می ریختند توی خیابانهاو تقاضای ابطال نتیجه و تکرار رای گیری را می کردند، آنوقت چه باید می کردیم؟
چند صد میلیارد پول تبلیغات انتخاباتیتان را از کجا آوردید؟
نظرتان راجع به حمایت شدید اوباما، نتانیاهو، مسعود رجوی، ربع پهلوی و دیگر سران کفر و استکبار و نفاق از شما چیست؟ شما چه کرده اید که اینقدر مورد علاقه ی فراری ها و منافقان داخلی قرار گرفته اید؟
چرا بر خلاف مشی امام پس از 22 سال خود را مرید شیخ ... -منتظری- معرفی کردید؟ این آیا همان التزام تان به راه امام بود؟
وقتی دروغهای شما درباره ی سعیده ی پورآقایی، ترانه موسوی، احمد کارگرنجاتی، علیرضا توسلی و فاطمه براتی و دیگر نمایشهای مضحکتان برای کشته سازی و مظلوم نمایی لو رفت چه حسی داشتید؟
نظرتان راجع به اظهار نظرهای خلاف اسلام همسر مکرمه تان درباره ی حقوق زنان چیست؟
وقتی همسرتان آن اظهارنظرهای مسخره را در اثبات تقلب در انتخابات در بی بی سی مطرح کرد(لرها... ترک ها ...) چه حسی داشتید؟ هنوز معتقدید او روشنفکرترین زن ایرانی است؟
شما که از عکس 3*4 سیاه و سفید همسرتان در تلویزیون غیرتی شدید نظرتان درباره ی حضور جالب(!) همسرتان در مجامع بزن و بکوب جوانهای بالاشهری چیست؟
وقتی در «نه دی» میلیونها نفر در سراسر کشور با لباس عزاداری برای سیدالشهدا شما را یزیدی و منافق خواندند چه حسی داشتید؟
نظرتان راجع به هتک حرمت مقدسات توسط طرفدارانتان چیست؟
الان پس اینهمه واقعه ی ریز و درشت، اگر برگردیم به دوسال پیش آیا مجدداً حاضر هستید به عنوان نماینده ی تمام اپوزوسیون و ضد انقلاب های داخل خارج، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شوید؟
چرا چند وقت است سکوت کرده اید و دیگر از آن حرفهای پرشور و تحریک کننده ی سال پیش نمی زنید؟ آیا پشیمان شده اید یا واقع نگر؟
چرا امسال دعوتتان را برای راهپیمایی 22 خرداد پس گرفتید؟
ـ شما در بیانه اعلام حضور خود در انتخابات اعلام کردید به دلیل احساس خطر از وضع کنونی، حاضر شدید سکوت 20 ساله را شکسته و وارد عرصه شوید. گفته بودید که بدنبال استقرار جامعهای ارزشی مبتنی بر آموزههای اسلام ناب محمدی (ص) و متکی بر اندیشههای حضرت امام خمینی (ره) و گسترش گفتمان انقلاب اسلامی هستید.
آیا در 16 سال قبل از دولت نهم هیچ خطری نظام جمهوری اسلامی و گفتمان برآمده از انقلاب و اندیشههای امام خمینی (ره) را تهدید نکرد؟ از منظر شما سیاستهای تعدیل آقای هاشمی و تحت فشار قرار گرفتن مستضعفان زیر چرخهای توسعه با تورم 47%، رواج روحیه اشرافیت در میان مسئولان و پدید آمدن ثروتهای بادآورده در جامعه و افزایش شکاف طبقاتی، عبور از گفتمان استکبار ستیزی امام تحت لوای سیاست تشنج زدایی، اعلام علنی ناکارآمدی اندیشههای امام و خاتمه یافته قلمداد کردن گفتمان انقلاب در روزنامههای زنجیرهای و ... خطر محسوب نمیشد؟
ـ شما درباره علت سکوت 20 سالهتان دلایل مختلف و گاه ضد و نقیضی بر شمردید. در جایی گفتهاید که در این 20 سال تریبون نداشته و صدا و سیما به عمد از پخش صوت و تصویر شما خودداری ورزیده است. در جایی دیگر گفتهاید که نظرات خود را به مسئولان رساندهاید و گاهی اعلام کردهاید که سکوت اگر به دلیل عدم ضرورت حضور باشد بد نیست.
آیا شما که در 16 سال حاکمیت دولت سازندگی و اصلاحات ، مشاور روسای جمهور وقت بوده و تعداد زیادی از روزنامهها، خبرگزاریها و سایتها در اختیار آنها و قاعدتاً شما قرار داشته، چگونه هیچ تریبونی برای بیان نظراتتان پیدا نکردید؟
از این گذشته نمیتوانستید مجوز روزنامهای که چند ماه مانده به انتخابات و خارج از نوبت دریافت کردید ، در 16 سال گذشته گرفته و ابراز وجود میکردید؟
آیا در سالهای گذشته حرف، سخن و موضعگیری در شان نخست وزیر دوران جنگ اتخاذ کردهاید که ارزش خبری داشته، اما صدا و سیما از پخش آن خودداری کرده باشد؟
اگر در تمامی موارد فوق حق را به شما بدهیم، چرا از انجام مصاحبه با رسانههای مختلف، به شهادت خبرنگاران آنها، طفره رفته و گوشه نشینی را ترجیح دادید؟
ـ درباره مرزبندیتان با برخی گروهها و احزاب اصلاح طلب و معارض ـ که در دوران اصلاحات هزینههای زیادی به نظام تحمیل کردند ـ گفتهاید که به خودی و غیر خودی اعتقادی نداشته و از همه گرایشهایی که از شما حمایت کنند، استقبال میکنید و حتی موضعتان در قبال نهضت آزادی را فقط در حد اختلاف سلیقه عنوان کرده بودید. البته تصریح کرده بودید که حرف خود را زده و مواضع خود را با صراحت و صداقت اعلام خواهید کرد.
به نظر شما در جهانی که نظامهای لیبرال و سکولار در عرصه سیاست و فرهنگ به خودی و غیر خودی میپردازند، آیا میشود نظامی که بر پایه ارزشهای مشخص بنا نهاده شده و آنها را در قانون اساسی خود نهادینه کرده ، معتقد به مرزبندی و خط کشی در عرصه داخل و خارج نباشد؟
مگر بنیانگذار این نظام بارها نفرمود که نگذارید که این انقلاب بدست نااهلان بیفتد؟ آیا موضعگیری آن پیر سفر کرده در قبال قائلان به اسلام آمریکایی، اسلام سرمایهداری، اسلام متحجرین، نهضت آزادی و ... چیزی غیر از خودی و غیر خودی است؟ البته شکی نیست که حقوق شهروندی تمامی ایرانیان از هر حزب و گروهی که باشند باید حفظ شود. اما آیا میشود پا را از این حد فراتر گذاشت و آرمانهای انقلاب را به خاطر مشتی لیبرال خود فروخته قربانی کرد؟
چرا ما در زمانی که فرزندان انقلاب و طیف حامی شما در احزاب اصولگرا منتظر موضعگیری صریح شما در قبال احزاب و گروههای معارض آرمانهای امام و انقلاب بودند، با بیان مطالبی چون «گشت ارشاد، دانشجویان ستارهدار، تلویزیون خصوصی و ...» که دغدغههای قشر دیگری بود، آگاهانه یا ناآگاهانه بر خلاف شعارهایتان که حمایت از مستضعفان و محرومان بود، عمل کردید؟
آیا طرح مسائل حاشیهای از جانب شما و بازی در زمین جناح تندرو اصلاح طلب منافی استقلال و این گفته شما نیست که خود را اصلاح طلبی خوانده بودید که دائم به اصول رجوع میکند؟
آیا طرح مسائل حاشیهای از طرف شما عدم اعتراض به ناهنجاریهای برخی هواداران و حمایت همسر شما از فردی چون شیرین عبادی را باید به حساب جلب آرای خاموش از سوی شما گذاشت؟ یا واقعاً این مسائل دغدغه نخست وزیر دوران جنگ و پیرو اندیشههای امام خمینی است؟
ـ قبل از شروع رسمی تبلیغات نه تنها تاکید کرده بودید که هوادارانتان از امکانات و اموال عمومی، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، به نفع شما استفاده نکنند، بلکه حتی حق چاپ و تکثیر عکستان را به ستاد خود ندادید. علاوه بر این گفته بودید هوادارانتان نباید در حمایت از شما مرتکب هتک حرمت و بیادبی نسبت به کسی شوند یا گفته ناحقی را اشاعه دهند.
در ایام انتخابات دیدیم که نه تنها عکس و پوستر شما بطور گسترده پخش شد، بلکه با مصادره به مطلوب رنگ سبز و استفاده ابزاریتان به وابستگی اهل بیت (ع) انواع تیشرت و مانتو، مچبند، سربند و ... نیز میان حامیانتان توزیع شد. آیا این نوع تبلیغات که به جای گسترش فضای عقلانی، احساسات را تشدید میکرد، گفتههای قبلی شما را نقض نمیکرد و اگر مخالف بودید چرا واکنش نشان ندادید؟
شما که رقیب را به سوء استفاده از احساسات مذهبی مردم متهم میکردید، چرا از رنگ سبز و سیادت خود به نفع مرام سیاسیتان بهره بردید؟
هزینه شدن اموال و امکانات دانشگاه آزاد به نفع شما، که حتی صدای اعتراض نامزد دیگر اصلاح طلب را نیز درآورد، چگونه توجیه میکنید؟ نکند شما هم مثل جناب جاسبی اعتقاد به خصوصی بودن دانشگاه آزاد دارید که در این صورت ملامتی بر شما نیست؟
به نظر شما کسانی که حاضر شدند بطور میلیاردی به نفع شما در انتخابات هزینه کنند، در صورت رای آوردن شما هیچ سهمی از شما نمیخواستند؟ آیا از استقلال شما جز اسمی باقی میماند؟
آیا شما فکر توهینهای هوادارانتان در قالب شعار، پیامک و ... به نامزد رقیب هستید؟ و چرا به این رویه خود با متهم کردن دولت به رمال، کفبین و ... بر این جو مسموم دامن زدید؟
ـ بارها بر ضرورت پیروی از قانون تاکید کردهاید، از جمله گفته بودید: «... لازم است که احترام دولت قانونی جمهوری اسلامی به دقت رعایت شود و انتقادات بصورت روشنگرانه، مستدل، دلسوزانه و نه با قصد فریب ارائه گردد...»
بزرگنمایی نقایص دولت و مقصر دانستن دولت در بسیاری از مشکلات در حالیکه بسیاری از آنها ریشه در گذشته دارند، بدون عنایت به نقاط مثبت و متهم کردن رئیس دولت قانونی جمهوری اسلامی به صفات ناپسند، نگه داشتن احترام دولت و انتقاد روشنگرانه و دلسوزانه محسوب میشود؟
دولتی که علی رغم بسیاری از مشکلات به اذعان رهبر معظم انقلاب، آرمانهای انقلاب اسلامی را دوباره زنده کرد، مستحق حملات یکجانبه و غیر منصفانه شما و اطرافیانتان است؟
شما خود را خط امامی معرفی کردهاید، حتماً اطلاعدارید که مساله فلسطین قبل از پیروزی انقلاب اسلامی جزو دغدغههای امام خمینی (ره) بوده و پس از انقلاب هم جزو مهمترین ارکان سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده است.
ـ حال چرا شما که معتقدید مردم ایران ارزشهایشان را بوجود نان در سفرههایشان ترجیح میدهند، دفاع از آرمانهای فلسطین را به قویشدن ایران موکول میکنید؟ به نظر شما ایران اسلامی در سالهای اول انقلاب از لحاظ امکانات و توان داخلی قویتر از ایران کنونی بود که نه تنها از مردم فلسطین که از تمامی مستضعفان جهان اعلام حمایت میکرد؟
شما که در سالهای اول انقلاب تاکید میکردید که «... همراه برادران سوری و لبنانی و فلسطینی آماده باز پس گرفتن تمام سرزمینهای اشغال شده از رژیم صهیونیستی هستیم.» چرا به هوادارانتان در روز قدس امسال که شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را سر میدادند اعتراض نکردید؟ اگر امام زنده بود چه موضعی در مقابل اینگونه شعارها میگرفت؟
شما که ادعای پیروی از امام دارید، حتماً به یاد میآورید که هنگام به رای گذاشتن نوع حکومت در ابتدای انقلاب امام تاکید کرد که «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم ، نه یک کلمه زیاد». پس چرا در برابر شعارِ «استقلال آزادی، جمهوری ایرانی» طرفداران جنبش سبز سکوت کردهاید؟
شما که گفتهاید «... ولایت فقیه بزرگترین نقش را در پیروزی انقلاب داشته است و ما در این سی سال بدون این اصل هر لحظه ممکن بود به فضای قبل از انقلاب غلت بزنیم، ولایت فقیه ما را در مقابل کودتا و خودمختاریها حفظ کرده است ... »، پس چرا به توصیههای مکرر ولی فقیه زمان در 23و24و26 خرداد ماه و دعوت ایشان به خویشتن داری، پرهیز از سخنان تحریک آمیز و پیگیری اعتراضات از سیر قانونی وقعی ننهادید؟
شما که معتقدید آیها... خامنهای «محور وحدت ملت و پاسدار ارزشهای اصیل انقلاب است» چر از توهینهای حامیانتان به ولایت فقیه در راهپیمایی روز قدس تبری نجسته و به آنان اعتراض نکردید؟
به نظر شما میتوان همزمان امام خمینی (ره) بود، اما به ولایت فقیه بی اعتقاد بود. مگر امام نبود که فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به مملکت نرسد» برای این تناقض پاسخی دارید؟
شما در تبلیغاتتان در مذمت دروغ و دورغگویی زیاد صحبت کرده و دولت وقت را نیز متصف به این صفت ناشایتس خواندید.
ـ آیا تناقض گوییهای شما در پاسخ به سکوت بیست سالهتان تخطی از راستگویی نیست؟
آیا تاکید چند باره شما بر رقم مبالغه آمیز 300 میلیارد دلاری درآمد نفتی و هزینه شدن آن توسط دولت، دروغ محسوب نمیشود؟
آیا اگر نتوانید، چنان که تاکنون نتوانستهاید، دلیل محکمه پسندی بر تقلب در انتخابات ارائه کنید، به دروغ نظام، مجریان و ناظران انتخابات را متهم به تقلب و حمایت از آن نکردید؟
شما در یکی از سفرهایتان استقبال مردم از رئیس جمهور در سفرهای استانی را به این دلیل دانستهاید که دولت برای افزایش جمعیت مستقبلین از امکانات دولتی استفاده کرده است. جدا از اینکه این حرف شما چقدر صحت دارد، چون متاسفانه فقط اتهام میزنید و مدرک ارائه نمیکنید، آیا این توهین به شعور و حیثیت مردم ایران نیست که برای استقبال از رئیس جمهورشان پول گرفته باشند؟! راستی استقبال مردم ترکیه، کشورهای آفریقایی و ... را از آقای احمدینژاد دیدهاید ؟! به نظر شما آنها چقدر گرفتهاند تا در خوشآمدگویی از رئیس جمهور کشوری بیگانه ازدحام کنند و بر فرض محال هر چقدر هم گرفته باشند به کمکهای شما نخواهد رسید!؟
ـ نتیجه انتخابات 22 خرداد 88 را شعبدهبازی و صحنهآرایی خوانده و خواستار ابطال انتخابات شدید.
چگونه شما در مصاحبه 10 دقیقهایتان در ساعت 23:23ٰ، 22 خرداد 88، در حالی که هنوز در برخی از شعب اخذ رای ادامه داشت و هنوز تمامی آرا شمارش نشده بود، خود را پیروز انتخابات خوانده و اعلام هر نتیجه دیگری را مردود دانستید؟
برخی از دلایلی که شما برای تقلب ذکر کردید، مربوط به زمان قبل از رای گیری است. حال اگر شما از این تخلفات اطلاع داشتید، چرا همان موقع اعتراض نکرده و از صحنه انتخابات کنار نکشیدید؟
چرا در مصاحبه 10 دقیقهایتان به این تخلفات معترض نشدید؟ آیا غیر از این است که شما بر اساس حدس و گمان خود را پیروز انتخابات دانسته و بعد که اینگونه نشد ، صدا به اعتراض بلند کرده و بر طبل تو خالی تقلب کوبیدند؟
ـ اگر در انتخابات تقلب هم شده بود، شما فقط میبایست با ارائه شواهد و مستندات به مرجع قانونی شکایت میکردید ، نه اینکه علاوه بر شاکی ، نقش قاضی را هم ایفا کرده و حکم بر بطلان رای 40 میلیون رای دهنده بدهید. کجای دنیا چنین چیزی مرسوم است؟
مگر امام نفرمودند: «به مجرد اینکه یک مطلبی بر خلاف رای یک نفر است، نباید بگوید مجلس درست نیست... شورای نگهبان درست نیست. این خودش درست نیست، باید خودش را اصلاح بکند» پس چرا شما که هنوز نان حمایتهای امام را می خورید، در عمل مطیع فرمایشات آن بزرگوار و پذیرفتن قانون نیستید؟
فکر می کنی کسی که بیرق ها وعلم وپارچه های حضرت امام حسین(ع) را به آتش می کشد ونماز گزاران وعزاداران را مورد هتک حرمت قرار می دهد باید برایش کف زد !!!! وبه او دست گل داد
تو هنوز نمی دانی که دیگر مردم نخواهند گذاشت تاریخ دوباره اتفاق بیفتد وحسین زمانشان به مذبح برود؛ وبا هرکسی که بخواهد در این مسیر گام بردارد مقابله ای خواهد شد که تاریخ از یاد نبرد!!!
باز هم فرض کنیم که ادعای شما درباره تقلب درست میبود، آیا کشاندن طرفداران به خیابان حتی در صورت داشتن مجوز قانونی آخرین گام یک اعتراض در یک حکومت مردم سالار و مبتنی بر قانون نیست؟ چرا شما حرف آخر را اول زدید؟
شما و همفکران اصلاح طلبتان در طول چند سال گذشته و در چند ماه اخیر ، دولت نهم را متهم به پوپولیسم کردهاید. به نظر شما آوردن سیاست به خیابان و سوء استفاده از احساسات هواداران به جای تعیین تکلیف در سر صندوقهای رای و عمل به راهکارهای قانونی خود نوعی پوپولیسم نیست؟
چرا وقتی حمایت بیگانگان و پشتیبانی رسانهای آنها از اعتراض سبز خود و سوء استفاده فرصت طلبان و آشوبگران از فضای بوجود آمده را دیدید، اولا به این نمایش خیابانی پایان نداده و ثانیاً صف خود را از بیگانگان و تخریب کنندگان اموال مردم جدا نکردید؟ مگر این امام نبود که فرمود هر وقت دیدید دشمنان از مواضع و عملکرد شما حمایت میکنند در کار خود شک کنید؟
شما 23 سال پیش در پاسخ به شبهات مطرح شده به انتخابات میان دورهای مجلس گفتید که «در انتخاباتی که همه مردم و شورای نگهبان و همچنین روحانیت عزیزمان ناظر هستند، دولت نمیتواند اثر بگذارد.» خوب الان چه چیزی تغییر کرده که دولت توانسته چندین میلیون رای را جابجا کند؟ چون فقط دولت از جناح شما نیست؟ آیا با چنین استدلالی تمامی انتخابات سی سال گذشته زیر سوال نمیرود چون بالاخره همیشه یک طرف ماجرا دولتی بوده که خود مجری انتخابات نیز بوده است؟
تشکیل کمیته صیانت از آرا ، القای شبهه تقلب از چند هفته قبل از انتخابات، آماده سازی هواداران با شعارهایی چون «اگر تقلب بشه، شنبه قیامت میشه» صحبت همسر آقای هاشمی رفسنجانی در هنگام رای دادن مبنی بر اینکه اگر موسوی رای نیاورد تقلب شده است، نامه پر از اما و اگر جناب هاشمی به رهبر انقلاب، فرستادن پیامکهای مشکوک و دروغین در روز اخذ رای و ... حاکی از یک برنامه از پیش تعیین شده برای تحمیل خواستههای یک جناح بر نظام و یا از آن بالاتر انقلاب نرم نبود؟ آیا این برنامهریزی با اطلاع شما بود یا افراطیون دوم خرداد شما را دور زدند؟ اگر شما نقشی نداشتید چرا با دامن زدن به شبهه تقلب و رهبری جنبش اعتراض آمیز غیر قانونی این فتنه را شعلهورتر کردید؟
امام خمینی (ره) میفرمایند: «مجلس اگر رای داد و شورای نگهبان هم آن رای را پذیرفت، هیچ کس حق ندارد یک کلمه راجع به این بگوید. من نمیگویم رای خودش را نگوید؛ بگوید؛ رای خودش را بگوید؛ اما اگر بخواهد فساد کند، به مردم بگوید که این شورای نگهبان کذا و این مجلس کذا، این فساد است و مفسد است یک همچو آدمی، تحت تعقیب مفسد فیالارض باید بگیرد.» حال آیا به قوه قضائیه ایران این حق را میدهید که حداقل از شما به جرم تخطی از قانون، معاونت در قتل چند تن از هموطنان، لکهدار کردن حیثیت نظام در داخل و خارج، دامن زدن به روحیه بیاعتمادی میان مردم و مسئولان و تضعیف وحدت جامعه و ... بازخواست کند؟
اگر به هر دلیل قوه قضائیه به سراغ شما نیامد آیا شجاعت این را دارید که تقصیر را پذیرفته و از مردم، رهبری و خانوادههای داغدار عذرخواهی کنید؟
اگر 20 سال پیش از شما سئوال میکردند که نظرتان درباره شخصی که ادعای اعتقاد به آرمانهای امام خمینی (ره) دارد اما به قانون اساسی، ولایت فقیه و اندیشههای امام پایبند نیست، چیست؟! چه پاسخی میدادید؟ آیا فکر میکردید که این شخص روزی خودتان باشید؟ چه نیکو گفت امام خمینی (ره) که «میزان در هر کس حال فعلی اوست.»
والسلام
بعضی از افراد می خواهند به ما رسم شناخت افراد را یاد بدهند در حالی که خود در سال فتنه ( همان فتنه گران ) مفتضح شدند وجوابهای کوبنده ملت فهیم وارجمند ایران رادر 9دی(در پی اهنت به مقدسات واذیت وآزار سینه زنان حضرت اباعبدا...) و22بهمن گرفتند واین ملت بی حرمتی به مقدسات واعتقاداتشان از جمله ولایت فقیه ( که به امام زمان(عج) می رسد ) بر نخواهند تابید وبدانند فتنه گران در برابر وذهن ملت؛ در 22خرداد شروع ودر22بهمن به سرانجام عمر نکبت بار خود رسیدند.